زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت به من چه» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۸ ب.ظ

سهم تتبعات در زندگی ما چقدر است؟

یکی از ویژگی های مهمِ دنیایی که امروز در آن زندگی می کنیم، "فورانِ دائمیِ اطلاعات" است. فوران را معمولاً برای آتشفشان ها به کار می بریم. اما کمتر آتشفشانی وجود دارد که فوران آن دائمی باشد.

با خطای نسبتاً پائینی می توان گفت که اکثریت عظیمی از انسان های زنده ی زمین، در معرض فوران دائمی اطلاعات قرار گرفته اند.

فکر نمی کنم توضیح بیشتری در این زمینه لازم باشد، همه ی ما از این مسئله آگاهیم و تجربه اش کرده ایم.

 

اگر اطلاعات سطحی ای که هر روز و از کانال های مختلف به سمتِ مان سرازیر می شوند را فاکتور بگیریم

فکر می کنم مغز ما بعد از مدتی یاد میگیرد که چه اطلاعاتی را فیلتر و چه اطلاعاتی را جدی بگیرد. در واقع تاگزیر است که این کار را بکند چون در تنظیماتش، پردازش چنین حجمی از اطلاعات پیش بینی نشده است.

اما این فیلتر کردن به معنای درست فیلتر کردن نیست.

اگر با اصطلاحاتی که دنیل کانمن پیشنهاد کرد آشنا باشید، سیستم های دوگانه ی فکر کردن برایتان بیگانه نیستند. او معتقد بود که مغز ما از دو کانال مختلف اطلاعات را پردازش می کند و فکر می کند.

سیستم یک: تفکر غریزی، سریع و از روی الگوهایی که قبلاً ساخته است.

سیستم دو: تفکر منطقی، کند و از روی ارزیابی و سنجشِ اطلاعاتی که در حیطه ی آگاهی اش قرار دارند.

طبیعتاً اینکه مغز ما یاد می گیرد که با فوران دائمی اطلاعات کنار بیاید، از طریق سیستم یک است. و اکثر خطاهایی که مغزمان انجام می دهد(که به خطاهای شناختی معروفند) به این سیستم نسبت داده می شوند.

پس این تواناییِ فیلتر کردن که از آن صحبت می کنیم، در معرض همه ی خطاهایی که به سیستم یک نسبت داده می شوند قرار دارد. در واقع باگ های زیادی در این فیلتر کردن وجود دارند.

می خواهم بگویم که من مثلِ بسیاری دیگر، که نگرانند مغز انسان ها در این فوران دائمی اطلاعات، به سمت متلاشی شدن حرکت کند، نگران متلاشی شدن مغز انسانها نیستم. چون به هر حال، مغز ما، با وجود همه ی خطاهایش، این توانمندی ارزشمند را دارد که فیلتر کند، و فیلتر کردن همان و متلاشی نشدن همان!

به نظرم موضوع مهمتر در این فوران اطلاعاتی، چگونگی فیلتر کردن است.

 

اینکه چه اطلاعاتی را مهم و چه اطلاعاتی را غیر مهم ارزیابی می کنیم؟

اینکه چه اطلاعاتی برای من مفید و به درد بخور و چه اطلاعاتی غیر مفید(یا مضر) و بی خاصیت هستند؟

آیا "حکمت به من چه" را رعایت می کنم؟

 

و با فرض اینکه در جواب به سوالات بالا و سوالات مشابه آنها، یاد گرفته باشم که به چه اطلاعاتی اهمیت بدهم، سهمِ شک کردن و میزان بررسی هایی که برای سنجش اطلاعاتی که به صورت لحظه ای به سمتم پمپاژ می شوند چقدر است؟

آیا در زندگی ام اهل تتبع کردن هستم یا مغزم مانندِ اتوبانی بدون ایستگاه های عوارضی است که هر کسی و از هر جایی و با هر گزاره ای می تواند از ورودی هایش عبور کند؟

 

تتبع، به معنای تحقیق و بررسی است(investigation). به عبارتی، اگر وقتی گزاره ای به ما عرضه می شود و ما درباره ی درستی و نادرستی آن گزاره شک داشته باشیم ، دنبالِ بررسی درست و نادرستی آن برویم، آنوقت مشغول تتبع کردن هستیم.

تتبع کردن می تواند درباره ی کوچکترین مسائل هم باشد و الزاماً به معنای این نیست که حتماً دنبالِ بزرگترین و پیچیده ترین مسائل برویم.

تتبع کردن می تواند از ساده ترین گزینه ها و قوانینی که از کودکی در مغزمان فرو رفته اند شروع شود. می تواند درباره ی همه ی ارزش هایی باشد که ناآگاهانه به ارزش های ما تبدیل شده اند. می تواند در مورد چیزهایی باشد که از بزرگان شنیده ایم و بدون تأمل آنها را پذیرفته ایم. می تواند در مورد الگوهایی باشد که در ذهن مان شکل گرفته اند و ما بدون هیچ ارزیابی ای درست فرض شان کرده ایم. می تواند در مورد سوال هایِ بزرگ و کوچکی باشد که برایمان ساخته اند و ممکن است سوال ما نباشند. حتی می تواند در مورد مسائل کوچک روزمره باشد، مسائلی که آنقدر تکرار شده اند که ما هیچ وقت بررسی شان نکرده ایم و همیشه همانطور که بوده اند از کنارشان عبور کرده ایم. می تواند در موردِ بررسی اطلاعاتی باشد که از تلگرام و اینستاگرام و امثالهم دریافت می کنیم. و الی آخر.

 

فکر می کنم هیچ وقت نمی توانم به زندگی خودم یا شخص دیگری صفتِ "آگاهانه" بدهم مگر اینکه سهمِ تتبعات در زندگی ام( یا زندگی اش) سهمِ بالایی باشد. حتی فکر می کنم بخش بزرگی از "زندگی نازیسته" ای که سقراط می گفت به تتبعات مربوط باشد.

 

پی نوشت: می دانم که این حرف ها را قبلاً هم گفته ام یا شاید از افراد مختلفی شنیده باشید اما امروز داشتم به تتبع کردن و نقشش در زندگی ام فکر می کردم و گفتم قسمتی از آنرا-هر چند آشفته و پراکنده-اینجا هم بنویسم.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۸
سامان عزیزی