زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ

تسلی بخشی های فلسفه-مختصر و مفید

تا به حال از آلن دوباتن هیچ کتابی نخوانده بودم.حدود یکی دو سال پیش بود که متمم کتاب "تسلی بخشی های فلسفه " را معرفی کرد. بر اساس لیستی که برای کتاب خواندنم تدوین کردم، به تازگی به این کتاب رسیدم و مطالعه اش کردم.

محتوای این کتاب را می شود از عنوان آن حدس زد. در واقع آقای دوباتن تلاش کرده از میان فیلسوفان مختلف در طول تاریخ، افرادی را انتخاب کند که بخشی از فلسفه ی آنها می تواند تسلی بخشِ بخش هایی از مسائل و رنج های زندگی ما باشد.

او شش فیلسوف را انتخاب کرده و در شش فصل این کتاب به تشریح آن بخش از فلسفه ی آنها پرداخته که می تواند کمک کننده باشد.

با وجود اینکه با نظرات و تفکرات این فیلسوفان(بجز سنکا) ،ظرف سال های گذشته تا حدی آشنایی پیدا کرده ام و کل آثار برخی آنها و برخی از آثار برخی دیگر از آنها! را مطالعه کرده ام ولی باز هم نگاه دوباتن به این فلسفه ها را دوست داشتم و برایم نکات تازه ای هم داشت. نکاتی که کمک می کنند شناختم از این فیلسوفان کمی بهتر و بیشتر شود.

جالب اینجاست که در انتخاب این فیلسوفان به نگاه اپیکور وفادار مانده(البته به نظر من) که می گفت: " فلسفه ای که دردی را از انسان دوا نکند پوچ است".

به هر حال اگر بخواهم این کتاب را در چند کلمه توصیف کنم ،همان تیتری را که برای این مطلب برگزیدم انتخاب می کنمتسلی بخشی های فلسفه-مختصر و مفید.

 

در این کتاب :

از سقراط می آموزیم که در ارزیابی از خودمان به جای اهمیت دادن به نظر و حمایت دیگران از افکار و اعمالمان، به معقول و منطقی بودن آنها بها بدهیم. به ما یاد می دهد از روشی منطقی و قابل اتکا تر نسبت به سایر روش های رایج عامیانه، درستی یا نادرستی عقایدمان را محک بزنیم.

"حقیقت تا جایی که برای انسان قابل دسترس است، در گزاره ای نهفته است که ابطال آن ناممکن به نظر می رسد. اگر بفهمیم چیزی چه نیست، می توانیم تا بیشترین حد ممکن به درک چیستی آن نزدیک شویم"

 

از اپیکور یاد  می گیریم که اگر پول داشته باشیم ولی از نعمت دوستان، آزادی عمل، و زندگی تحلیل شده(تفکر) محروم باشیم، هرگز خوشبخت نخواهیم بود و اگر از این سه نعمت برخوردار باشیم ولی پول نداشته باشیم، هرگز بد بخت نخواهیم بود.

 

سنکا راهی برای مواجهه با گپ و فاصله ی میان خواسته ها و مطلوب هایمان با واقعیت زندگی و جهان را نشان می دهد

و مونتنی ،این فیلسوف دوست داشتنی، ما را با محدودیت های فیزیولوژیکمان آشتی می دهد و کمک می کند تا خودمان را با تمامیت وجودمان بپذیریم.و البته مونتنی آموزه های زیاد دیگری هم برای ما دارد که دوباتن برخی از آنها را برایمان تعریف می کند.مثل تشریح و بسط این گفته که "من انسانم و هیچ چیز انسانی برای من بیگانه نیست"

 

از شوپنهاور تسلی بخشیدن به خودمان را وقتی که شکست عشقی! می خوریم یاد می گیریم.

و در نهایت در فصل پایانی کتاب(که به نظر من مفیدترین بخش آن است)، از نیچه می آموزیم که چطور با سختی ها و درد و رنج زندگی مواجهه شویم.چطور از آن به عنوان موهبتی برای صعود و تعالی مان استفاده کنیم.

 

این کتاب را انتشارات ققنوس  با ترجمه عرفان ثابتی منتشر کرده است.

۹۶/۰۸/۲۵

نظرات  (۲)

سامان. این کتاب رو من هم خیلی دوستش داشتم وقتی خوندمش.
(من هم به واسطه ی متمم باهاش آشنا شدم و علاقمند شدم بخرم و بخونمش)

آلن دوباتن، به شیوه ای بسیار دوست داشتنی، ما رو با این چند فیلسوف بزرگ دنیا آشنا می کنه.
و یادمه، وقتی این کتاب رو میخوندم، علاوه براینکه از آشنا شدنِ بیشتر با هر یک از این فیلسوف ها واقعاً لذت میبردم و هر صفحه ی این کتاب رو به قول معروف می بلعیدم! آشنایی با «مونتنی» از همه بیشتر، منو شگفت زده کرد.
از کتاب های فراوانی که توی اون زمان، در کتابخانه ی اتاقش داشت که تا سقف بالا رفته بود، گرفته؛ تا مدل ذهنی خاص اش و افکار و عقاید تازه و جسورانه ای که داشت و همچنین اهمیت قائل نشدنش برای برچسب ها و قالب هایی که انسانها و موجودات دیگه، به نوعی قربانی شون هستن.
خوندن این کتاب برام لحظات فراموش نشدنی رقم زد که بخاطرش از آلن دو باتن ممنونم.

در ضمن، برام جالب بود وقتی بعداً توی جستجویی در اینترنت، متوجه شدم نام مقاله ی مونتنی، یعنی: Essais، از ریشه essayer به معنای کوشش کردن و آزمودن و ورزیدن، تلاش و تمرین و تجربه هست.
گفته میشه برای مونتنی، برخلاف دیگر قالبها که پیشاپیش راه و مقصد معلوم هستند، نه مقصدی از پیش معلوم بود و نه حتی راه و روش رسیدن به اون مقصد. او در Essais قالبی رو پی ریزی میکنه برای تأمل و تعمق و برای تجربه و تلاش.

این دو جمله از Essais رو هم خیلی دوست دارم:
- "بعضی‌ها می‌خواهند حرف زدن را درست در لحظه‌ای بیاموزند، که در آن‌لحظه، سکوت‌کردن را باید آموخت."
- "مرا، رنگ به‌ چه‌کار آید، وقتی نمی‌دانم چه‌چیزی را نقاشی کنم."
پاسخ:
شهرزاد، منم مونتنی رو خیلی دوست دارم.
یادمه اواخر دوره دبیرستان بودم که توی یه کتابی که یادم نیست چی بود یه جمله ازش نقل کرده بود که "دیدگاه آدم به دنیا،قبل و بعد از خوردن غذا با هم فرق می کنه"(نقل به مضمون!). اون موقع و چند سال بعدش که فلسفه رو خیلی جدی گرفته بودم، این جمله ش برام عجیب بود و توی ذهنم مونده بود تا اینکه کم کم از طریق کتابهایی که میخوندم با نظرات و افکارش بیشتر آشنا شدم و دیدم که اون جمله ش اصلاًم عجیب نیست:)
احتمالاً میدونی که مونتنی از فیلسوف های محبوب نیچه هم بوده.(اینو گفتم چون میدونم نیچه رو دوست داری)
اون توضیحاتی هم که در مورد essais دادی برای من خیلی خوب بود. تلاش و تمرین و تجربه.
و ممنون که تجربه تو در مورد این کتاب اینجا نوشتی
سلام.
من با وبلاگتون از طریق وبلاگ اقای شعبانعلی آشنا شدم.من هم این کتاب رو خوندم و به تازگی پستی دربارش منتشر کردم .اگر دوست داشتین سری بزنین.
ممنون :)
پاسخ:
سلام آتنا خانم.
نوشته تون رو در مورد فصل اول کتاب خوندم و به نظرم خلاصه ی خوبی اومد.منتظرم که در مورد فصل های بعدی کتاب هم بنویسین.
به نظرم پونزده ساله های الان خیلی بیشتر از پونزده ساله های نسل ما می فهمن.آفرین به تو که انقدر اهل کتاب و مطالعه و یادگیری هستی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی