زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۱۴ ق.ظ

جهاد اکبر در روزگار ما

منابع آبمان رو به اتمام است و ترس به دلِ همه (و بالاخره مسئولین هم) افتاده که قرار است چه بر سر این سرزمین بیاید.

مصرف انرژی مان آنقدر بالاست که برخی اروپائیان فکر می کنند ما دربهشت زندگی می کنیم که اجازه داریم اینقدر مصرف کنیم.از گاز بگیرید تا بنزین و حتی الکل صنعتی!

آنقدر زباله تولید می کنیم که کسی حریفمان نمی شود.نسبت بازیافت مان به اندازه زباله هایمان هم که به پشه ای می ماند در مقابل کوه دماوند.

آمار تصادفات و وحشی گری در جاده هایمان حرف اول را می زند و اگر کسی ادعایی در این زمینه داشته باشد فوراً زیرش میگیریم.

خلاصه اینکه در هر زمینه ای تا شورش را در نیاوریم دلمان آرام نمیگیرد.

این نق و نوق ها تکراری است و جالب اینجاست که ما در نق و نوق هم شورش را درآورده ایم.همه ما منتقد وضع موجود هستیم و خود را هم بیرون از دایره ی نقد شوندگان می دانیم.درست مانند آن مثال معروف راننده ها که معتقدند هشتاد درصد مردم بد رانندگی می کنند ولی صد در صد راننده ها خودشان را جزو بیست درصد می دانند!

*

در وسط این معرکه ، سوالی که خیلی زیاد به آن پرداخته می شود(البته عده زیادی هم هستند که اصلاً این سوال  برایشان پیش نمی آید) این است که "چه کاری باید انجام دهیم؟"

خب طرح های مختلفی هم ارائه می شود و برنامه و بودجه برایش در نظر میگیرند و الی آخر.

راستش را بخواهید من فکر می کنم اصلاً ما در حدی نیستیم که آن سوال را از خودمان بپرسیم(منظورم "چه کاری باید انجام دهیم؟" است). به نظرم سوال مهم و بزرگ ما باید این باشد که "چه کاری انجام ندهیم؟".

دقیق محاسبه نکرده ام(چون بلد نیستم) ولی با یک حساب سر انگشتی هم می شود فهمید که اگر هر کداممان(منظورم همان هایی است که ادعا داریم و جزو دسته ی منتقدان هستیم) در روز فقط یکی از گند هایی که می زنیم را نزنیم یا کمتر بزنیم، جهشی فوق العاده در گند زدایی خواهیم داشت.

اشتباه نکنید منظورم این نیست که هر روز یکی از گندهایمان را ترک کنیم(که ترک عادت موجب مرض است).منظورم این است که از میان گونه های مختلف گند زدن هایمان،فقط یکی را امروز نزنیم.فردا می توانیم دوباره همان گند را بزنیم ولی فردا باید گند دیگری را برای نزدن انتخاب کنیم!.

فکر می کنم حتی اگر به اندازه ای که برای عوض کردن عکس های احمقانه ی پروفایل هایمان وقت می گذاریم(مخصوصاً برای کمپین کردن های احمقانه تر)، برای گند نزدن هایمان وقت بگذاریم،تغییر عظیمی را تجربه خواهیم کرد.

امروز از بقالی پلاستیک نگیرم.به یک نفر که دارد از فرعی بیرون می آید راه بدم(بدون اعمال شاقه)، شیر آب را کمی زودتر ببندم،یک روز بدون ماشین بروم سرکار،امروز به یک نفر اعتماد کنم، روبروی در باز یخچال درس های تصمیم گیری و انتخاب را مرور نکنم، یکی از چراغ هایی که تاثیر زیادی روی روشنایی خانه ندارد را خاموش کنم(سوزن که نخ نمیکنم!)، وقتی لپ تاپ لعنتی را برای ساعتی لازم ندارم هایبرنیتش کنم،لباس راحت توی خونه الزاماً به معنای زیر شلواری راه راه گشاد و زیر پیرهن دونفره نیست و می تواند کمی کلفت تر ولی باز هم راحت باشد، زیر دوش صدای لعنتی ام را توی سرم نیندازم و با شجریان بر سر اجرای گوشه چهار گاه رقابت نکنم.ادامه اش را خودتان بروید جلو.

به بعضی از این مسخره بازی ها می گویند "اصلاح الگوی مصرف". اصلاح الگوی مصرف نیاز به شق القمر ندارد که با دهان باز، منتظر مسئولین بمانیم تا برایمان طراحی اش کنند. همان مسئولین هم در روز یک گند کمتر بزنند کفایت می کند.

خلاصه اینکه ،عزیزانم بیائید دسته جمعی کمپین "خفه شویم" راه بیندازیم و با خودمان عهد ببندیم که فقط یک از گند های روزانه مان را نزنیم.به این کار می گویند "جهاد اکبر".

 

پی نوشت: لطفاً به خواننده های فرهیخته ی عزیزم بر نخورد،مخاطب این متن خودم بودم و امثال خودم و به شما هیچ ربطی نداشت.

 

نظرات  (۷)

۲۸ مهر ۹۶ ، ۰۲:۲۱ سعید یگانه
سلام جناب عزیزی
حتی اگه پی نوشت رو هم ذکر نمی کردین شخصاً بازهم لذت می بردم از این رک نویسی، ساده نویسی، واقعی نویسی و مفید بودن نوشته تون
مخصوصاً کمپین "خفه شیم" عالی بود :))
کم پیش میاد مطلب مفید و  تا این حد کاربردی ببینم.

موفق باشید

پاسخ:
سلام آقای یگانه.نظر لطفتونه.
چقدر خوشحال شدم که  از نظر شما این نوشته مفید بوده.
با وبلاگتون به تازگی(و از طریق امین)آشنا شدم و نمیدونین چقدر لذت بردم از نوشته هاتون
۲۸ مهر ۹۶ ، ۰۲:۴۰ محمدباقر قنبری نصرآبادی
اسم وبلاگتون قشنگ بود و شایسته!

تا تهِ این متن را خواندم.
بی‌پرده بود و رک. کنایه‌اش درخور بود و تأمل‌برانگیز...
۲۸ مهر ۹۶ ، ۰۷:۴۸ فواد انصاری
با شجریان بر سر اجرای گوشه چهار گاه رقابت نکنم.

ها ها ها . خیلی باحال بود سامان
۲۹ مهر ۹۶ ، ۱۷:۲۶ پوپک جهانشاهی
با سلام و احترام
دقیقا از اول فروردین 1396 هر روز انهم روزی حداقل 5 بار در دفتر یادداشت بی نوایم می نوشتم که
(چه باید کرد؟)
امروز به زیبائی هر آنچه تمام تر خواندم و دریافتم که چه نباید کرد را اگر تابحال از خودم می پرسیدم
خیلی سریعتر و عمیق تر زندگی ام متحول گردیده بود.
از فردا فهرستی از آنچه نباید انجام بدهم را می نویسم و شروع می کنم.
ممنونم استاد
۰۷ آبان ۹۶ ، ۱۸:۵۵ هیوا مهدیان
قلم زیبا،ساده وروان و جذاب برای گفتن حرفهایی که خیلیها می زنند و کسی گوشش بدهکار نیست.شاید با این شیوه بیان تامل برانگیزتر و برانگیزاننده تر باشد بخصوص برای جوانان.بسیار لذت بردم و البته ترغیب شدم برای گند نزدن و این مسخره بازیها(اصلاح الگوی مصرف).😉
۲۸ دی ۹۶ ، ۰۲:۲۰ وحید نصیری
سامان عزیز سلام
عالیییییییییییییی بود
هم منطقی هم رک هم ظنز خوب بد جوری حسودیم شد : )
من موندم اینو چرا تا الان ندیده بودم

۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۴:۴۸ سعیده اسلامیان
با شما موافقم. چون امروز به هرجا سر بزنی همه کارشناسند. حتی بقال سر کوچه هم در مورد حل مشکلات اقتصادی نظر و ایده دارد. 
اما نمی دانم با اینکه همه کارشناسیم و کاربلد، پس چرا وضع مملکت این است! 
بگفته شما بهتر است سکوت کنیم و تنها جلوی خودمان را بگیریم که خطایی نکنیم.

پاسخ:
خانم اسلامیان، حق دارین اینو بگین که با اینکه همه کارشناسیم چرا وضع مملکت این است.
فکر می کنم این صفت همه چیزدانی در فرهنگ ما بوده ولی شبکه های اجتماعی و رد و بدل کردن مطالب سطحی اونها باعث شده این صفتمون به صورت مضاعف تقویت بشه.
جالب اینه که تلاشمون برای آگاهی از حقوقمون هم در حد ناچیز! باقی مونده(مثلاً کدامیک از ما منشور حقوق شهروندی رو خوندیم؟)
از طرفی این هیجان زدگی ما، فقط در حوزه اخبار و مطالب هیجان انگیز باقی مونده و زمانی که باید کار کوچکی(حتی در حوزه زندگی خودمون) در جهت بهبود و اصلاح انجام بدیم(یعنی در عمل.یعنی وقتی باید قدم برداریم) بجز لایک کردن حرکت دیگری نداریم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی