زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

پیش نوشت: بر اساس فرهنگ دهخدا و معین، "شطح" را در کاربرد رایج آن به کلامی تعبیر می کنند که ظاهری کفرآمیز دارد و از زبان عارفان جاری می شود(اغلب در وقتهایی که کانکشن به شدت برقرار است و پهنای باند غوغا می کند).

من در چنین حالی نیستم.

اما شطح معنای دیگری هم دارد(رجوع کنید به فرهنگ دهخدا): کلمه ای که بدان بزغاله ی یکساله را رانند و زجر کنند.

در این حال هم نیستم! ولی بخاطر اینکه تیتر مطلب خیلی بیربط نباشد شاید بشود گفت که به این معنای دوم نزدیک ترم.

 

* فکر می کنم با هر متر و معیاری که حساب کنیم، تصمیم به تزریق واکسن کرونا، یک تصمیم صرفاً شخصی و فردی نیست. برای هر کسی که در جوامع بشری زندگی می کند این تصمیم به سلامت جمعی هم مرتبط است و شخص نمی تواند با چنگ انداختن به بحث آزادی های فردی و اصول لیبرال تصمیمش را توجیه کند.

چیزی که تا کنون در چنین افرادی مشاهده کرده ام این است که اکثریت شان حتی نمی توانند دو دقیقه در مورد حقوق و آزادی های فردی و اصول لیبرال صحبت کنند طوری که کودن به نظر نرسند و کلامشان سرشار از تناقض نباشد.

به نظرم چنین افرادی را تحریم کنیم و به هیچ وجه ملاقات نکنیم و در هیچ جمعی هم راهشان ندهیم، و خیالتان هم راحت باشد که با چنین کاری هیچ کدام از اصول لیبرال را زیر پا نگذاشته اید.

 

* تعدادی کودن در فضای مجازی راه افتاده اند و از عوارض واکسن های کرونا می گویند و مردم را از تزریق واکسن منع می کنند. استدلال هایشان آنقدر آبکی است که ارزش جواب دادن هم ندارند. فکر می کنم اگر ضریب هوشی شان کفاف بدهد فقط یک جمله برای ساکت کردنشان کافی است. همانطور که نسیم طالب می گوید ریسک واکسن یک ریسک خطی است ولی در مقابل ریسک ویروس(و پاندمی) ریسکی غیر خطی است. (طبیعتاً منظور از ریسک، ریسک سلامت جمعی است)

 

* به نظرم حماقت کسانی که کورکورانه و بدون هیچ تحقیق و پژوهش قابل اتکایی از کارایی طب سنتی در مقابل کرونا دفاع می کنند دقیقاً هم سنگِ حماقت کسانی است که کورکورانه و بدون هیچ تحقیق و پژوهش قابل اتکایی کارایی طب سنتی در مقابل کرونا را رد می کنند.

 

* انگار مرض دو قطبی سازی دارد به همه جای جامعه نفوذ می کند که طب سنتی و طب مدرن هم از آن جان سالم به در نبرد. کسی که اندک دانشی درباره تاریخ بشر و تاریخ طب داشته باشد می داند که واژه های طب سنتی و طب مدرن از اساس بی معنی اند. اینها اصلاً نباید در مقابل هم قرار داده شوند طوری که شنونده احساس کند از دو مفهوم متفاوت صحبت می شود. مثل این است بیائیم و بگوئیم "فیزیک سنتی" و "فیزیک مدرن" و اینها را در مقابل هم قرار دهیم. سنتی و مدرن نداریم، بلکه سیرِ تکاملی طب داریم.

 

* اصولاً اگر به چیزی به اسم "طب سنتی" هم اصالت بدهیم، بنا بر تعریف علم و دامنه ی تحت پوشش آن، طب سنتی حوزه ای "علم گریز" یا "شبه علم" نیست(البته اگر پسوند های عجیب و غریب دیگری که به واژه طب می چسبانند را نادیده بگیریم! مثل طب اسلامی و طب یهودی و طب اجنه و الخ). چون به نظر می رسد که هر گزاره ای در این حوزه، "ابطال پذیر" خواهد بود و متخصصان حوزه پزشکی و طب، به جای اینکه شبیه سیاستمداران مشغولِ مناظره و مجادله و تکه پاره کردن همدیگر باشند می توانند در چارچوب آزمایش های علمی به بررسی گزاره های مختلف طب سنتی بپردازند. این کار باعث می شود که چیزهایی که جواب می دهند مشخص شوند و برای مردم هم قابل اتکا شوند و چیزهایی که جواب نمی دهند و جزو چرندیات هستند رد شوند و دور ریخته شوند.

 

* اگر تاریخ خوانده باشید احتمالاً تائید می کنید که معمولاً هسته های ادیان و مذاهب و قبایل از دانش طبی به عنوان یکی از ابزار های نفوذ و قدرت در میان پیروانشان استفاده می کردند. بنابراین اگر می خواهید در مورد طب سنتی صحبت کنید ابتدا باید به صورت شفاف این واژه را مفهوم پردازی کنید و بگوئید منظورتان از طب سنتی دقیقاً کدام طب سنتی است.

مثلاً اینکه به شما بگویم که مصرف برگ نعنا باعث از بین بردن نفخ شما می شود یا بگویم ارواح خبیثه در کالبد شما نفوذ کرده اند و وقتی خشمگین می شوند شما را باد می کنند تا منفجر شوید و بیائید با خوردن این برگ نعنا که در آب مقدس تطهیر شده این ارواح را نابود کنید، دو گزاره متفاوت از طبی هستند که همه سنتی می نامندش!

 

* طب سنتی در کشور ما به خاطر بی توجهی و نادیده گرفتنش از سمت پزشکان و محققان و نهاد های مسئول، حوزه ی بی صاحبی است. طوری که هر کس از خانه قهر می کند به فروش و تجویزِ عنبر نسارا و روغن بنفشه رو می آورد و مردم هم فکر می کنند هر چیزی که شبیه قرص و کپسول و آمپول نباشد لابد طب سنتی است!

 

* به نظرم مدعیان طب سنتی، خودشان بزرگترین دشمنانِ آنند. حتی اگر چیزهای مفیدی از این دانش کهن باشد که دردی را از مردم دوا کند و به سلامت بشر کمک کند(که از نظر من-البته در حد سواد و تجربه اندکم- چنین پتانسیل هایی را دارد) این مدعیان با ادعاهای گزاف و رویکرد های غیرعلمی شان، هم مردم و هم محققین را از این حوزه فراری می دهند. نمی دانم شاید تعمدی هم در کار باشد از هر دو طرف ماجرا. جنگ نان باشد شاید!

 

پی نوشت: من سررشته ای از طب و پزشکی ندارم. یکی از دوستان وبلاگی ام! چندبار کامنت گذاشت و اصرار داشت که چرا در قبال این دو قطبی موضعت را اعلام نمیکنی؟! نمی دانم چرا فکر کرده بود که کار من ربطی به طب و پزشکی دارد. البته بیربط هم نیست ولی ربطش از این ربط هایی که این دوستم فکر کرده بود نیست.

در هر صورت گفتم جهت خالی نبودن عریضه و آپدیت وبلاگ چند خطی برای دوستانم بنویسم.

 

۰ نظر ۲۳ مهر ۰۰ ، ۰۱:۳۷
سامان عزیزی