مدل ذهنی لعنتی!
گفت: می خوام ماشینم رو بفروشم
گفتم: چرا؟
گفت: از همون اول که خریدمش،گفتم تا گارانتیش تموم شد می فروشمش.الان تموم شده
گفتم: مشکل پیدا کرده و میخوای مشکل رو بندازی روی دوش نفر بعدی؟
- نه مشکل خاصی نداره. ولی بالاخره که دچار مشکل میشه در آینده.پس الان بفروشمش بهتره.نمیدونم شایدم نفروختمش.
- باشه.
سه ماه بعد:
گفت: میخوام یه ماشین مدل بالا بخرم.
گفتم: چرا؟
- تا n تومن.(الان این جوابِ چرا بود!)
- خوبه.چی میخوای بخری؟
- چندتا گزینه خوب دارم. ولی اگه 4n تومن داشته باشی بهم قرض بدی ماشین دلخواهمو میخرم.
- فکر نمیکنی برای اشل من و تو کمی لقمه بزرگیه. لقمه بزرگ هم میدونی چکار میکنه!
- تا باهاش نرونی نمیدونی چی میگم. وقتی روندیش خودت هم بعید نیست بری سراغش.
- اگه انقدر احمقی که داری جدی میگی و میخوای 4n تومن قرض کنی برای خریدش، باشه
- تا روزی بتونم و از عهده اش بربیام سوارش میشم.روزیم که نتونم برام مهم نیست چی سوار شم.
- باشه.
- چی باشه؟
- هیچی داشتم با خودم فکر میکردم (در واقع داشتم فکر میکردم، من اگه الان 4n میلیون داشتم که همینجوری عاطل و باطل افتاده بود، ترجیح میدادم بدمش به یک اکیپ جراح مغز که مغزت رو بشکافن و ببینن توش چیه و عکسشو برام بفرستن تا اون لعنتی رو ببینم)
- به چی فکر میکردی؟
- هیچی.ولش کن. حالا بگو با این ماشین چه چیزی به زندگیت اضافه میشه؟
- ... (ببخشید دیگه حوصله ندارم چرندیاتشو براتون بگم!)
گفت: بالاخره چکار میکنی؟
گفتم: تو برو بخرش. اگه تا سه ماه بخاطر پس دادن بدهیت برای خریدش، ماشین رو نفروخته بودی بیا پیش من،هر جور شده برات جورش میکنم.
-راست میگی؟
-آره.
پی نوشت: حد اعتبار هر آدمی برای من، مغزشه (بخوانید: نگرش یا مدل ذهنی یا هرچی دلتون میخواد) نه میزان n ی که داره.
توضیح: منظور از "مدل ذهنی لعنتی" در تیتر این مطلب این نیست که مدل ذهنی یکی از طرفین این مکالمه، شایسته ی صفت "لعنتی" است، بلکه منظور این است که :لعنتی! این مدل ذهنی چقدر مهمه که در آجر آجر زندگی ما خودشو نشون میده.