مدل ذهنی اسکیمو
پیری سیاح: به چه فکر میکنی؟
اسکیمو: هیچ.
پیری سیاح: یعنی واقعاً به هیچ چیز فکر نمیکنی؟
اسکیمو: من به هیچ چیز فکر نمیکنم.گوشت فراوان در اختیار دارم.
توضیح یک: پیری سیاح از جهانگردان ترک بوده است و در سفر به قطب یک اسکیمو به عنوان راهنما او را همراهی میکرده است.(جهانگرد ها هم ظاهراً جیره غذایی زیادی همراه دارند)
توضیح دو: مکالمه فوق را از کتاب "تاریخ تمدن" اثر ویل و آریل دورانت نقل کردم.
پی نوشت یک: ویل دورانت،بعد از نقل داستان بالا میپرسد: "آیا فرزانگی واقعی آن نیست که ناچار نشویم فکر کنیم؟" !
پی نوشت دو: علامت تعجبِ بعد از جمله ی ویل دورانت را بنده به جمله اضافه کرده ام و مسئولیت آن با من است.
پی نوشت سه: ممکن است شما ی خواننده با خودتان فکر کنید که :دو خط نقل قول که این همه توضیح و پی نوشت لازم نداره بنده خدا". و من هم در جوابتان عرض میکنم که "به نظر من لازم داره!"