زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۹ ب.ظ

مدلی شیک از خود فریبی(و دیگر فریبی)

"اگر مستراح شما بوی بد می دهد،نمی توانید با توالت خواندن آن کاری کنید که بوی بهتری بدهد. باید تمیزش کنید."

جمی وایت(Jamie Whyte)

توضیح: ظاهراً در جایی که جمی وایت زندگی می کند(لندن)، مد شده است که به جای کلمه ی lavatory به معنای مستراح، از کلمه ی فرانسوی toilet که زیباتر و شیک تر و احتمالاً تمیز تر! است استفاده می کنند.

پی نوشت: وایت(مدرس سابق فلسفه در دانشگاه کمبریج و نویسنده در حوزه تفکر نقادانه و تحلیلی) توضیح می دهد که "شما نمی توانید دنیا را با عرضه ی توصیفی متفاوت یا عوض کردن جای کلمات زیبا و زشت تغییر دهید."

فکر می کنم مصداق های زیادی بتوانیم برای این نوع خود فریبی و دیگر فریبی پیدا کنیم، از استفاده ی افراطی از کلمات گنگِ تخصصی(طبیعتاً منظورم این نیست که این کار همیشه غلط است،گاهی اجتناب ناپذیر است) گرفته تا استفاده ابزاری از برخی کلمات و اصطلاحات برای با سواد یا با کلاس یا با اهمیت یا حرفه ای نشان دادن خودمان(به خودمان یا دیگران) یا موضوعی که در موردش صحبت می کنیم.

ما گاهی با انتخاب و پیدا کردن یک اسم زیبا برای مشکلی که داریم، احساس می کنیم که آن مشکل خود به خود برطرف شده است!

غافل از آنکه احتمالاً فقط بارِ آن جابجا شده است.(آنهم با استفاده از کلمات)

 

مثلِ بیماری که با فهمیدن اسم بیماری اش احساس می کند که حالش بهتر شده است(که در واقع توهمی مقطعی است و تا در عمل به مراحل درمان نپردازد همچنان بوی بد به مشامش خواهد رسید).

شما هم مثل من، چنین خود فریبی هایی داشته اید؟

 

نظرات  (۳)

۲۶ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۲ طاهره خباری
سامان عزیز.
خوندن این پست برای من یادآور دو مورد بود:

یکی بحث یوفمیزم در متمم: http://bit.ly/2RkvLnz
اتفاقا تا اونجایی که من توی بحث‌های تفکر نقادانه خوندم توجه به این تعبیرهای خوب و شیک خیلی مهمه. چون استفاده از اونها می‌تونه بار مفهومی یه موضوع رو به شدت مثبت یا منفی بکنه.
مثل «کشتار جمعی» یا «نسل‌کشی» که میشه به‌جای «جنگ» ازش استفاده کرد و از یه طرف دیگه میشه به جنگ گفت «دفاع مقدس». فقط بستگی به این داره که کدوم طرف ماجرا باشیم.
در حالی که تشخیص اون مفهوم اصلی که پشت این واژه‌ها هست، خیلی مهمه. چون به قول تو باعث میشه کمتر دچار خودفریبی بشیم یا فریب دیگران رو بخوریم.

دومین مورد هم که راجع به اون بیمار گفتی، منو یاد مغالطه تبیین نام‌گذاری انداخت. چون حالا اون فرد تونسته یه اسمی برای چیزی پیدا کنه، فکر کرده که قضیه کلاً حل شده.
مثال از این نوع رو حتی می‌شه توی سطح کلان هم پیدا کرد. اونجایی که مثلاً یکی از مشکلات کشور رو روش یه نام می‌ذارن و بعد توهم اینو پیدا می‌کنن که خب حل شد دیگه. البته برای محکم‌کاری هم میشه چهار تا سمینار و همایش هم با همین نام برگزار کرد و بعدش رفت سراغ حل بقیه‌ی مشکلات!

پاسخ:
طاهره، مصداق هایی که اشاره کردی به نظرم عالی بودن.

در بحث یوفمیزم، کارکردهای مختلفی برای این موضوع میشه تصور کرد که الزاماً همه شون نادرست(از جنس دیگر فریبی) نیستن ولی همونطور که تو تاکید کردی، مهمه که تشخیصشون بدیم.
مورد دوم هم که در تخصصِ سازمانهای ایرانه(بخصوص دولتی ها).اصلاً خیلی وقتها همینطوری که تو گفتی مشکلات رو حل میکنن.یعنی میگردن توی کتابها و یه اسم برای مشکله انتخاب میکنن و یه اذان توی گوشش میخونن و خلاص.بعد میرن سراغ بقیه مشکلات:)

طاهره چیزی که توی یادگیری تفکر نقادانه برای من مهمه اینه که سعی کنم کمی از مصداق های سطح کلان فاصله بگیرم و بیشتر روی مصداق های سطح خرد بچرخم.در واقع سعی کنم اول توی ذهن و زندگی خودم بگردم و ببینم چه دردهایی توی خودم شایع تره. چون به نظرم میرسه که اگر بتونم بعضی از مشکلات خودمو تشخیص بدم بهتر میتونم جلوی فریب خوردنمم از دیگران رو بگیرم.
به هر حال اینم میفهمم که گشتن توی حرفها و تحلیل های دیگران(بخصوص در سیاستمداران و در سطوح کلان) و استفاده از اونها برای بهتر فهمیدن مغلطه ها و نواقص تحلیل و استدلال، مفیده و مسیر نسبتاً راحتتر و هموارتریه و بعضی کتابهای این حوزه هم توصیه ش میکنن اما فعلاً دارم به خودم گیر میدم!. (البته اینم بگم که وقتی یه مشکلی توی خودم پیدا می کنم بعدش میرم میگردم توی همه ی اطرافیان و آشنایان و به هر زور و زحمتی شده اون مشکل رو به اونها هم نسبت میدم که خیالم راحت شه:) و عزت نفسم زیادی پائین نیاد. اینطوری میشه که در یک مسیر رفت و برگشتی قرار میگیرم و از مزایای حالت دوم هم بهره مند میشم:)

راستی منتظر معرفی کتاب مغلطه ی جمی وایت در سایت اندیشیدن  هم هستم.میخواستم یه کم در موردش توضیح بدم اینجا ولی گفتم بهتره خرابش نکنم جوری که کسی نره بخوندش:). بهتره جایی معرفی بشه که جاشه.


سامان.این مطلب برای من یادآور حس مسئولیت‌پذیری بود.
به نظرم این اسم‌گذاری‌ها و خود‌فریبی‌ها گاهی باعث میشه که ما به نوعی از خودمون سلب مسئولیت کنیم.
مثلن همونطور که گفتی یه مشکلی داریم و یه اسم شیک براش انتخاب میکنیم و میگیم که خب ما این مشکل رو داریم و یه جورایی رفتارمون رو‌ توجیه میکنیم و دیگه دنبال حلش با مسئولیت خودمون نیستیم.
من زیاد از این خودفریبی‌ها داشتم. که مثلا من حمله اضطراب دارم و فلانی باعثش بود، و اسم شیک خارجکیش هم پنیک انگزایتی میشه :))
اما با این تعبیر و تفسیرها چیزی عوض نمیشه و مشکل همچنان باقیه.
و هروقت مسئولیت خودم و نقش خودم رو در حال و روزم و مشکلم پذیرفتم تونستم تغییر کنم و هم اینکه به آرامش برسم.
پاسخ:
مریم در واقع منظورت اینه که به هر حال باید بپذیریم که تمیزش کنیم، چه توالت صداش کنیم چه مستراح.
(واقعاً استعاره ی این جناب وایت خیلی کثیف و غیر مجلسیه:) من شخصاً بابتش معذرت میخوام)
اگه منظورت اینه، منم همینطور فکر می کنم.

در مورد پنیک انگزایتی گفتی، یاد یکی از دوستان خیلی نزدیکم افتادم.حدوداً یه دوره یکساله دچار حالت های عجیبی میشد.خودش هم به صورت مضاعف بهش جو میداد و در کل وضعیت جالب و عجیبی برای خودش ایجاد کرده بود.(اون یکسال دقیقاً منطبق بود بر نوسانات دلار و وضعیت عجیب بازار).بعد از چند ماه اومد گفت سامان بالاخره فهمیدم چمه! گفتم چته؟ گفت دکتر بهم گفته پنیک اتک داری. تا قبل از اینکه اینو بهش بگن هم خودش و هم من میدونستیم مشکل کار کجاست ولی دلش نمیخواست مسئولیتش رو قبول کنه. به هر حال بعد از شنیدن این اسم قشنگ:) حالش بهتر شد. البته نمیدونم بخاطر این اسمه بود یا رفتنش(فرار کردنش) به کانادا!

۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۲:۰۵ مهران اصانلو
ممنون عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی