زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
جمعه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۰۷ ب.ظ

فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟"

حرف زیادی برای گفتن ندارم و صرفاً می خواهم پیشنهاد کنم که فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" ببینید و حرف زدن بیشتر باعث لو رفتن داستان فیلم خواهد شد.

دیروز از سر بی حوصلگی و بی حالی سری به فیلیمو زدم و اولین پیشنهادش همین فیلم بود. من هم پیشنهادش را پذیرفتم:)

این فیلم با معیار های رایج سینمای امروز، فیلم درخشانی نیست. احتمالاً فیلم باز های حرفه ای هم ده ها نقد به آن وارد کنند.

نوع روایتگری فیلم تقریباً یکنواخت و کم نوسان است و چندان با بیننده بازی نمی کند.

ماهیت اصلی داستان روی یکی دو موضوع اجتماعی متمرکز است و به نظر من موضوعات خوبی هستند که با وجود فراگیر بودن و تکراری بودنشان، کمتر موشکافی شده اند.

 

به هر حال خواستم بگویم که اگر فرصتش را دارید فکر می کنم ارزشش را دارد این فیلم را ببینید.

اگر هم فرصتش را ندارید به من اعتماد کنید و به اطرافیانتان معرفی اش کنید که ببینند. ;)

 

۹۸/۰۶/۲۲

نظرات  (۱)

سامان به توصیه تو دیدمش

فیلمی که با الهام از جنایت پل مدیریت ساخته شده

به قول تو ایرادات جدی داشت و میشد خیلی بهتر داستان رو پیش برد یا مخاطب رو درگیر کرد یا بیشتر روی پیچیدگی شخصیت آدمها کار کرد یا حداقل اسم بهتری برای فیلم انتخاب کرد که تا حدی فیلم رو لو نده ;)

اما یه سری نکات جالب داشت

برای من جالب ترین بخش فیلم، بازگشت فیلم در آخر فیلم به اول فیلم و از یه زاویه دیگه بود. اونجا به این فکر کردم که چه اتفاقات بدی بود در بی خبری و گاهی بی تفاوتی ما، در همین نزدیکی ها دارند رخ می دهند.

پاسخ:
آره هیوا، خیلی چیزها رو میشد بهتر از این بهش پرداخت.حتی من که دانشی در حوزه فیلم و سینما ندارم میتونم چندتا نقد(و نق) خوب بهش وارد کنم.

میدونی یکی از چیزهایی که در این فیلم برای من جالب بود این بود که اگه با داستانش همراه بشی به راحتی و با تکیه بر اطلاعات ناچیز(واقعاً ناچیز)، قضاوت مطلق میکنی در مورد هر دو دختر فیلم(احتمالاً همه اینطوری نیستن ولی شاید بشه گفت اغلب اینطورین). و وقتی که این قضاوت مطلق رو بیان(و اشاعه و ترویج) میکنی، اثراتی فراتر از تصور، روی زندگی دیگران و خودت میگذاری.(به نظرم این فیلم خیلی خوب این رو نشون داده)
طبیعتاً حرفم این نیست که قضاوت نکنیم و این حرفا(که چرت محضه). قضاوت کردن اجتناب ناپذیره ولی روی اطلاعات ناچیز قضاوت مطلق کردن و بیان عمومی اون(اتفاقی که در بخش وسیعی از جامعه ما میفته) به نظرم یک درد و رنج بزرگ برای کل سیستم به وجود میاره.اگه مثلاً صد واحد اطلاعات ممکنه وسط باشه و من فقط یک واحدش رو میبینم،قضاوتم باید به اندازه اون یک واحد باشه(یعنی از خطای تعمیم اجتناب کنم) و البته سکوت هم کنم بهتره!. وقتی سه واحد دیگه فهمیدم، قضاوتم به اندازه چهار واحد باشه و الی آخر.

میشه اینطوری هم گفتش که مِم ها هم مثل ژن ها، وقتی شرایط حوضچه ژنی مساعدِ تکثیرشون باشه، شروع به تکثیر میکنن و رشد غیر قابل تصوری میکنن و دامنه ی اثرشون در حدیه که ما نمیتونیم پیش بینی شون کنیم. حوضچه ی ممی رو وضعیت اجتماعی فرهنگیِ جامعه در نظر بگیریم میفهمیم که شرایط، مساعدِ رشد و تکثیرِ چه مم های خطرناکیه;)

البته موارد دیگه ای هم هست که دلم میخواد در موردشون حرف بزنم ولی دیگه دارم کل داستان رو لو میدم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی