دن اریلی کیست؟
حدود سه سال از زمانی که برای اولین بار اسم دن اریلی را شنیدم می گذرد. نعمت آشنایی با دن اریلی را مدیون گروه عزیز متمم هستم . از آن زمان تا کنون بخش هایی از نوشته های او را که تیم متمم انتخاب می کرد می خواندم و با علاقه زیادی آنها را دنبال می کردم.
سال گذشته که لیست کتابهایی که باید بخوانم را چک می کردم دیدم اگر به ترتیب لیستم جلو بروم شاید دو یا سه سال دیگر باید منتظر بمانم تا به کتابهای اریلی برسم. این بود که تصمیم گرفتم مستقیماً سراغ کتابهای او بروم!
سه کتاب "نابخردی های پیش بینی پذیر" ، "پشت پرده ریاکاری" و "جنبه مثبت بی منطق بودن" را که به فارسی ترجمه شده بودند خریدم و شروع به خواندن کردم.
با وجود اینکه از نظر من ترجمه این کتابها ترجمه خوب و روانی نبود ولی چنان از محتوای کتابها به وجد آمده بودم که دلم نمیخواست تمامشان کنم. از آن کتابهایی هستند که باید مزه مزه شان کنی و جلو بروی مبادا از فرط پرخوری به سوء هاضمه دچار شوی!. بعد از تمام کردنشان نتوانستم در مقابل وسوسه دوباره خواندشان مقاومت کنم و بلافاصله خواندن دوباره شان را شروع کردم. فکر می کنم مطالب بینظیری از او آموخته ام که می تواند هم در زندگی و هم در کسب و کار به کمکم بیاید.
دن اریلی متولد 29 آوریل 1967 است و هنوز هم به مطالعه و تحقیق و تدریس ادامه می دهد.(او یکی از آن آدمهایی است که بر خودم واجب می دانم هر روز برای سلامتی و طول عمرش به درگاه خدا دعا کنم!)
او از فیزیک و ریاضی شروع کرده و بعد از آن سراغ فلسفه و روانشناسی رفته است. دکترای خود را در رشته روانشناسی شناختی گرفته است و بعدها دکترای مدیریت کسب و کار را هم به کارنامه خود افزوده است.
سابقه تدریس در دانشگاه MIT را دارد و هم اکنون هم در دانشگاه Duke مشغول تدریس است. اما عمده شهرت او مربوط به آزمایش های معروفش در حوزه اقتصاد رفتاری است (رشته ای که حاصل ازدواج روانشناسی با اقتصاد است!)
دن اریلی وبلاگ بسیار پرطرفداری دارد، همچنین از محبوب ترین سخنرانان سایت TED به شمار می رود.
آزمایش های او به سوالات بسیار جالب و جذابی می پردازند مثل:
-چرا وقتی مُسکن یک سنتی می خوریم باز هم سردرد راحتمان نمی گذارد ولی با خوردن مسکن 50 سنتی همان سردرد از بین می رود؟
-چرا ما اغلب با خودمان عهد می بندیم که رژیم غذایی مان را رعایت کنیم، ولی با دیدن شیرینی های خوشمزه دامن از کف می دهیم و زیر قول مان می زنیم؟
-چرا گاهی با شور و ولع خاصی چیزهایی را می خریم که اصلاً به هیچ دردمان نمی خورند؟
-چرا وقتی ماشینمان را می فروشیم، اغلب اوقات قیمتی بالاتر را برای آن در نظر می گیریم؟
-چرا وقتی غذای رایگان (یا هر چیز رایگانی) میبینیم با اینکه تا خرخره مان هم خورده ایم و سیریم ولی باز هم دست و دلمان میلرزد و به صف دراز تحویل غذا می پیوندیم؟
و سوالات دیگری از این دست.
دن اریلی برای پاسخ دادن به این سوالاتش ،آزمایش های مختلفی انجام داده است و در کتابهایش تعدادی از این آزمایشات را توضیح داده است.
کتابهای او سرشار از مثال های مختلفی است که اکثر آنها در زندگی روزمره بسیاری از ما اتفاق می افتند و به نظر من بیان همین مثال ها جذابیت کتابهای او را دو چندان کرده است.
داستان زندگی خود او هم جالب و خواندنی است. در سن هجده سالگی بر اثر انفجار خمپاره منیزیمی دچار سوختگی هفتاد درصد می شود و سه سال آزگار را روی تخت بیمارستان می گذراند. این اتفاق دردناک که هنوز هم دردهای آن بر زندگی روزمره او باقیست ،نقطه آغازی می شود برای سوالات او و مسیری که بعدها پیمود.
امیدوارم عمر و فرصتی باشد تا از چیزهایی که از او آموخته ام بیشتر بنویسم.
سلام
من تازه دارم کتابهای دن آریلی رو میخونم
خیلی لذتبخش و خوبه :)
کاش همت کنم از چیزهایی که میخونم بنویسم.