زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ق.ظ

کتاب زندگی خوب

"زندگی خوب" عنوان کتابی است که به قلم مارک ورنون تالیف شده است.

فکر می کنم عنوان دومی که برای کتاب انتخاب شده،به خوبی گویای محتوای مورد ادعای کتاب است:

"سی گام فلسفی برای کمال بخشیدن به هنر زیستن".

 

این کتاب که با ترجمه پژمان طهرانیان و با همت نشر نو روانه بازار کتاب شده، مدت نسبتاً زیادی است که مهمان میزم شده است.

نمی توانم بگویم که کتاب فوق العاده خوبی است(حداقل برای من)، ولی نمی توانم بگویم که ارزش خواندن هم نداشت.

همانطور که احتمالاً می دانید، چند سالی است که سبک تازه ای از کتاب های خود یاری(از هنر ظریف بی خیالی منسون بگیرید تا هنر خوب زندگی کردنِ دوبلی) گوی سبقت را از سایر کتب خودیاری ربوده اند، به نظرم رسید که این کتاب را هم می توان در همان طبقه بندی قرار داد.

 

با وجود اینکه فرمول زندگی خوب و خوش را "برای خودم" تالیف و تدوین کرده ام :) و در حال خوشبخت شدن و تجربه خوشبختی هستم به حول و قوه الهی :) (از به کار بردن بیش از حد :))) عذر می خواهم.اگر لازم نبود استفاده نمی کردم)،ولی نمی دانم چرا سال گذشته با دیدن و تورق این کتاب تصمیم به خریدش گرفتم.شاید برای محکم کاریِ بیشتر بود(...)خودتان به دلخواه،شکلک مورد نظرتان را داخل پرانتز تصور کنید.

و فراموش نکنید که در دلِ هر شوخی ای،جدیتی هم لانه کرده است!(اگر فرمول خواستید در خدمتیم).

بگذریم.

 

به هر حال اگر منتظر کتابی با شرح و بسطِ فلسفه ای که در هر فصل معرفی شده است باشید، احتمالاً ناامیدتان خواهد کرد. به عنوان مثال، در مقایسه با کتاب "تسلی بخشی های فلسفه" دوباتن-که آن هم شرح و بسطِ مفصلی ندارد- فصول این کتاب بسیار کوتاه تر هستند و اکثراً در حد نه یا ده صفحه سرهم بندی شده اند.شاید مثلِ "هنر خوب زندگی کردن" دوبلی اما با محتوایی از جنسی متفاوت.

اما اگر دنبالِ سر نخ هایی برای مطالعه بیشتر باشید، فکر می کنم سراغ کتاب خوبی رفته اید.

ورنون که در حوزه فیزیک و الهیات درس خوانده و بعداً دکترای فلسفه اش را گرفته، تلاش کرده تا با مطالعه ی آثار متفکرانِ مختلفی از حوزه های گوناگون (مثل هنر،فلسفه، ادبیات،الهیات،روانشناسی و غیره) آموزه هایی که از نظرش، برای زندگی خوب مفید هستند را استخراج کند.

در این کتاب با بخشی از اندیشه های متفکرانی مانندِ اسکار وایلد، مونتنی،یونگ،برتراند راسل،سارتر،تولستوی،پوپر،مارتین بوبر،هانا آرنت و دیگران آشنا می شویم که شاید برای زندگی خوب به کارمان بیایند.

ورنون، اندیشه های این متفکران را در پنچ دسته ی کلی طبقه بندی کرده است:

1-فضیلت های معنوی، شامل هنر،زیبایی،آزادی،معنا،دین و دیدن

2-فضیلت های مصیبت بار، شامل خشم،پول،سوگواری،تعهد،داستان گویی و بی یقینی

3-فضیلت های اجتماعی، شامل معاشرت،توجه به کره زمین،دوستی با همنوع،دوستی با حیوانات،رابطه ی زن و مرد و مدارا با مردم

4-فضیلت های عملگرایانه، شامل شوخ طبعی،موسیقی،سکون،فرزانگی،شگفتی و کار

5-فضیلت های فردی، شامل بخشایش،قدرشناسی،امید،فردیت،عشق و من

و برای توضیح هر یک از فضیلت ها، سراغ یکی از متفکران رفته است.

 

ورنون، در پایان هر فصل و در راستای کمک به کاربردی کردن هر یک از گام های فلسفیِ سی گانه ی پیشنهادی اش، توضیحات مختصری تحت عنوان "گامی دیگر" بیان کرده است.

شاید بد نباشد جند جمله ای از کتاب را هم نقل کنم که با فضای کتاب بیشتر آشنا شوید:

 

  • زندگی خوب، با زیستن و تامل بر زیستن خویش است که به دست می آید، با تامل بر تجربه ها و اشتباه هاتان، مسرت ها و ترس هاتان.
  • فایده باوری(utilitarianism)، مکتبی است که قبله ی آمالش پاساژها و بازارهای بزرگ خرید است و روحانیانش اقتصاددانان. فایده باوری به ما می آموزد که هنگامی به خوشبختی می رسیم که کارهایی انجام دهیم لذتبخش و یا تحسین برانگیز.
  • اخلاق فضیلت مدار چندان کاری ندارد به این که آیا زندگی خوب به شما حس خوشبختی می دهد یا نمی دهد، چرا که می داند حس خوشبختی در زندگی حسی است که می آید و می رود و عملاً برای تشخیص این که آیا زندگی بر وفق مراد است یا خیر، شاخص ضعیفی است.
  • هنرمند کسی است که در پی پاسخ دادن به این پرسش است: این چه گونه حالی است؟ و بیان هنرمندانه زمانی اتفاق می افتد که هنرمند راهی ابداع می کند برای دادن پاسخی دقیق به این پرسش و پروراندن آن چه پیش از این خام بوده است.
  • پیشنهاد بدیع ایلیچ(فیلسوف اتریشی) این بود که در جهان امروز، که جهانِ وفورِ گزینه ها و انتخاب هاست، تنها هنگامی می توانیم به آزادی برسیم که برخی از گزینه ها را کنار بگذاریم.او حامی کناره گیری است و کشف اینکه ما بدون آن گزینه ها هم می توانیم سر کنیم. و مکاشفه ی واقعی برای بشرِ امروز هم در همین نهفته است.
  • بهترین داستانها آنهایی هستند که دیدگاه نویسنده فریاد زده نمی شود،بلکه در دلِ داستان گنجانده می شود.به گفته ی ارنست همینگوی: اگر بنا بود پیامی برسانم، خب تلگراف می زدم.
  • آنکه والاترین فضایل را داراست در بندِ فضیلت نیست، و چنین است که صاحب فضیلت است. آنکه کم مرتبه ترین فضایل را داراست از فضیلت جدایی ندارد، و چنین است که فضیلتی ندارد. اولی هیچگاه عمل نمی کند اما کاری را هم ناکرده نمی گذارد. دومی عمل می کند اما ناکرده ها دارد.(لائوتسه)
  • ویلیام جیمز، برادر هنری جیمزِ رمان نویس و پسر خوانده ی رالف والدو امرسون بود.(!)
  • در کار برای کار، هیچ فضیلتی نیست.(جان استوارت میل)
  • ژاک دریدا معتقد بود که چیزهایی که بخشودنشان آسان است چندان هم نیازی به بخشودن ندارند، در حالی که چیزهایی که ضروری است بخشوده شوند بخشودنشان به نظر ناممکن می رسد.

 

نظرات  (۳)

مرسی سامان از معرفی کتاب و جملات خوبی که ازش نقل کردی.
به همین بهانه میخواستم نکته ای در مورد کتابهای خودیاری و از جمله کتاب هنر خوب زندگی کردن بگم.
به نظر من کتاب هنر خوب زندگی کردن برای کسانی میتونه مفید باشه که با اغلب مباحث مطرح شده توی کتاب  آشنایی داشته باشن.
مثلا خطاهای شناختی, حسابداری ذهنی و غیره, و همچنین با دانشمندان این حوزه که این مباحث رو مطرح کردند مثل دنیل کانمن آشنایی مختصری داشته باشه.
اینطوری این کتاب برای این افراد یک یادآوری جذاب و گردآوری و خلاصه‌ای از این مباحث هست که یکجا بهشون دسترسی داره.
اما داشتم فکر میکردم که برای کسی که اصلا این دانشمندان رو نمیشناسه و مطلبی ازشون نخونده, مطالب کتاب مثل یکسری دستورالعمل جذاب میمونه که شاید در نظر اول جالب باشه اما زود فراموش میشه.
کلا نظرم در مورد کتابهای خودیاری خیلی تغییر کرده و چندان مفید نمی بینمشون.
این جمله از کتاب رو که نقل کردی, خیلی دوست داشتم اینکه پیام نویسنده باید در دل داستان پنهان باشه. این چیزیه که تازگیها خیلی بهش باور پیدا کردم و به نظرم فرمول خوشبختی ما نه در کتابهای خودیاری که در کتابهای داستان پیدا میشه.
فکر میکنم خوندن داستان و ادبیات بسیار بسیار مفیده, چرا که برای کشف پیام داستان باید فکر و تحلیل کنیم و هم تفکر نقادانه تقویت میشه و هم وقتی با فکر و تحلیل و مصداق یابی به نکته ای و پیامی میرسیم برامون ماندگار میشه و مثل پیام مستقیم زود از بین نمیره.

راستی من قدغن میکنم که دیگه کتاب معرفی نکنید :))). با کلی کتاب نخونده بازم دوسه تا کتاب داستان و چندتا از کتابهایی که محمدرضا معرفی کرده بود خریدم که هنوز نرسیده البته. ولی خودم رو تنبیه کردم که دیگه تا پایان سال کتاب نخرم. حالا شما هی آدمو وسوسه میکنید .:)

یه کمی هم از فرمول خوشبختیت برامون بگو :)
خلاصه ی فرمول زندگی خوب من همین چیزایی هست که بالا گفتم. هیچی لذت بخش تر از این نیست که بدون تعصب و سوگیری به خودت و اشتباهاتت نگاه کنی و نقادانه رفتارت رو تحلیل کنی و هر روز شناختت از خودت و احساست بیشتر و شفاف تر بشه.

پاسخ:
مریم، در مورد کتاب هنر خوب زندگی کردن و کتابهای اینچنینی،همونطور که قبلاً(+) هم گفتم کاملاً باهات موافقم.

و چقدر خوب گفتی که خوندن داستان، باعث میشه که ما فعالانه تر با پیامها مواجهه بشیم.مجبورمون میکنه که فکر و تحلیل کنیم،
که به نظرم آموختنی، مفید،اثربخش و ماندگارتره که با فکر و تحلیل همراه باشه.

از این به بعد کتابهایی معرفی میکنم که به درد تو نخوره:)
اینطوری دیگه وسوسه هم نمیشی.

در مورد فرمول خوشبختی هم چشم :)
تو فکرِ برگزار کردن چندتا دوره ی گران قیمت بودم باهاش ;) و میخواستم درِ همه ی کلاس ها و سمینارهای موفقیت و حال خوب! رو باهاش تخته کنم
ولی حالا که تو دستور افشای فرمول رو دادی چاره ای نیست، به زودی می نویسمش. به نفع این کلاسها و سمینارها شد. به نظرم تو عامل نفوذی اونها هستی ها:)



ای بابا، من سعی کردم خیلی زیرپوستی طور نذارم بازار کلاسها و سمینارهای رمز و راز خوشبختی رو کساد کنی و حسابی عامل نفوذی خوبی باشم ولی متاسفانه لو رفتم و الانم شطرنجی دارم مینویسم :)
راستی بعد از اینکه کامنت اولو نوشتم از پست زنگ زدن که بسته‌ت رسیده. با خودم گفتم باز تنبل بازیای اینا شروع شد. ( اگه یادت باشه قبلا در مورد پستچی‌های عزیز شهرمون گفته بودم برات )
گفتم خب لطف کنید ببرید خونه، میگه ماشین خرابه و کار داریم و این بهانه ها. باز خوبه این داداشمو نمیشناخت بگه بهش بگو بیاد ببره :) 
هرچند چاره ای نبود دیگه به داداشم گفتم بره بگیره.
به قول پرویز، گرفتاری شدیم ها :)

پاسخ:
مریم جالب اینه که وقتی مشغول نوشتن جواب کامنت قبلیت بودم داشتم به پستچی های اونجا فکر می کردم:)
میخواستم بهت بگم که با این وضعیت ارسال بسته های پستی، لازم نیست نگران معرفی کتابها باشی;)

به نظرم بد نیست یه کم روی شاخص های ششگانه فاکتور C بچه های پستخونه کار کنی.مثلاً یه ورک شاپ گران قیمت براشون برگزار کنی;)
آقا پرویز هم از دستشون راحت میشه.

من الان واجب دونستم توضیح بدم پرویز کیه. همونموقع که داشتم مینوشتم گفتم پرویزو معرفی کنم چون آدم فرهیخته‌ای مثل تو لابد دنبال این‌چیزا نیست :).ولی مثل همیشه از روی تنبلی توضیحات اضافه رو به قرینه‌ی معنوی و امید به الهامات غیبی خواننده حذف کردم :))
عرضم به حضورتون که پرویز و پونه منظورم بود، شخصیتهای سوریلند. من همیشه ماجراهاش رو دنبال میکنم توی اینستاگرام :)
ببین کامنتها به کجا کشید زیر پست فرهیخته‌ات. شرمنده دیگه.
اسم داداشم مسعود بود ؛)
پاسخ:
خیلی پیچیده بود مریم. الهام غیبی هم کمکی نمیتونست بکنه.اونم برای آدم گیجی مثل من:)
فرهیخته رو هم خوب اومدی خواهر:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی