وارونگی و چند فیلم دیگر
چند ماه پیش، برای انجام کاری به یکی از نقاط شهر رفته بودم.پیش بینی ام از میزان ترافیک اشتباه درآمد و زودتر از ساعت مقرر رسیدم.کمی اطراف را نگاه کردم تا شاید برای این وقت اضافه ام کاری دست و پا کنم. همینطور که می چرخیدم به یک مرکز توزیع فیلم رسیدم.
وارد سالن فروشگاه شدم که سالن نسبتاً بزرگی بود .در نگاه اول از آن همه فیلم ساخته شده ی سینمای ایران حیرت کردم.
راستش را بخواهید اصلاً تصور نمی کردم که سینمای ایران اینهمه خروجی داشته باشد(فارغ از اینکه کیفیت این خروجی ها چگونه است).
من در کل آدم فیلم بازی نیستم!.فیلم های زیادی ندیده ام.اهالی سینما را خیلی کم می شناسم.فقط اسم چند کارگردان محدود را به خاطر سپرده ام،آنهم با کمک تکنیک های تقویت حافظه:) . بجز محتوای فیلم، تقریباً در هیچ جنبه ی فنی و غیر فنی فیلم ها چیزی نمی فهمم.
در زمینه ی فیلم دیدن، آنقدر دُگم بوده ام که بجز فیلم هایی که به توصیه ی برخی معلم ها یا دوستانی که سلیقه ام را می دانستند، در لیست فیلم هایی که باید می دیدم وارد کرده بودم،تقریباً هیچ فیلمی را به تماشا ننشسته بودم.
تنها استثنا مربوط به چند سال قبل است که برنامه ای ریختم تا فیلم هایی که در رتبه بندی IMDB در بالای لیست بودند را ببینم. فکر می کنم حدود صد و پنجاه فیلم اول(رده بندی همان سالی که شروع کردم) را تماشا کرده ام.
بعد از آن دوره، به دلایلی لیست IMDB را هم کنار گذاشتم.
بی انصافی است اگر بگویم فیلم های خوبی در این لیست نبودند. بعضی از فیلم ها خیلی خوب بودند.حتی چند مورد محدود، از نظرم فوق العاده بودند.
همه اینها را گفتم که ثابت کنم در بحث فیلم و فیلم بازی،آدم تعطیلی هستم.
بگذریم.
سراغ مدیر فروشگاه رفتم و از ایشان خواستم تا تعدادی فیلم خوب معرفی کنند.
از ژانر مورد علاقه و چیزهای اینچنینی پرسید.
من هم گفتم "بجز ژانر چرت و پرت، هر چی دوست دارین معرفی کنین".
به نظرم از نوع جوابم به تعطیل بودن من در این زمینه پی برد که گفت از بین اینهمه فیلم چطور بفهمم که کدامشان را معرفی کنم.
من هم چند تا از فیلم هایی که دیده بودم و دوست داشتم را گفتم تا کمی متوجه ژانر! مورد علاقه ام بشود.
به هر حال با هر بدبختی ای که بود به یکسری توافقات برای معرفی فیلم ها رسیدیم.در نهایت نه تا فیلم از آنها خریدم و خودشان هم لطف کردند و یک فیلم دیگر را به عنوان هدیه در بسته ام گذاشتند.
در این عکس شش فیلم از آن ده فیلم را می توانید ببینید.
با این سبک انتخاب فیلمی که من در پیش گرفته بودم، نتیجه چندان هم بد نبود. می خواهم بگویم از خرید آن روزم پشیمان نیستم.
فیلم های کمی از سینمای ایران دیده ام و آنهایی هم که دیده ام بیشتر بخاطر معروفیت کارگردان هایشان بوده است.
از بین این فیلم ها، "وارونگی" و "برادرم خسرو" را بیشتر از بقیه دوست داشتم.
اگر فیلم "نفس" را هم به بخش های ریز تر تقسیم کنیم، به نظرم بعضی از بخش هایش فوق العاده بودند ولی کلیّت فیلم چندان برای من دندان گیر نبود.
برایم جالب بود که سینمای ایران سراغ ساختن فیلم هایی رفته که مسائل اجتماعی و فرهنگی ای در لایه های مختلف جامعه وجود دارند را به نمایش می گذارد.
مثلاً "وارونگی"، سراغ نقش و انتظارات از فرزند آخر(بخصوص دختر) و بحث ارث و میراث بین فرزندان دختر و پسر رفته که به نظرم موضوعی است که در سینما، خیلی کم به آن پرداخته شده است و فکر می کنم تا حد قابل قبولی توانسته وجوه مختلف آن را به نمایش بگذارد.موضوعی که در بسیاری از خانواده ها شاهدش هستیم.
راستش را بخواهید علاقه مند شدم تا فیلم های بیشتری از سینمای ایران ببیینم.مخصوصاً آنهایی که حرفی برای گفتن دارند ولی نامشان در میان هیاهوی فیلم های بازاری گم می شود.
فقط فعلاً نمی دانم که چطور این فیلم ها را پیدا کنم!
بنابراین خواستم از دوستانی که به اینجا سر می زنند خواهش کنم که اگر فیلم هایی از سینمای ایران را می شناسند که از نظرشان ارزش دیدن دارند، ما را هم از دانستن نامشان بی نصیب نگذارند.ممنونم
اما حرفی که اکثر مواقع بعد از دیدن فیلم به خودم گفتم اینه که چقدر جای آدمی که بتونه بهتر از بقیه فکر کنه, وجودش دلگرمی باشه برای داستان فیلم و حتی مخاطب فیلم, رفتارهاش بهت بگه که در فلان موقعیت که همه گند میزنن, میشه اینطوری هم رفتار کرد, خالیه. همچین شخصیتی خیلی کم و پنهان و گم هست . یا حتی تم کلی فیلمها هم تهش قرار نیست چیزی بهت یاد بده, همه که لقمان نیستن ادب از که اموختی براشون کار کنه. فکر میکنم در ایران که فیلمها چه مردم سینما برن چه بخرن و چه غیرقانونی دانلود کنن انقدر مخاطب دارن که بتونن روی فرهنگش تاثیر بذارن و اون رو ارتقا بدن. ولی من که در این فیلمها نمیبینم که تاثیر مثبتی روی جامعه بذارن.
انگار تمام فیلمها برای کسانی ساخته میشه که درد مشکلات جامعه رو ندارن و سازنده میخواد تو چشمشون بکنن مشکلات جامعه رو. در حالی که خودِ این جامعه ی پر از مشکل، مخاطب این فیلم هاست. به منی که دارم سرو کله میزنم با این مشکلات هیچی نداره بگه.
اگر هم من نمیتونم معنی و هدف این فیلمها رو بفهمم و سختمه غیر مستقیم چیزی از دل فیلم بیرون بکشم فکر میکنم کم نباشن افرادی که مثل من هستن و درکشون از فیلم همین حد هست. و هیچی پیدا نمیکنن تو این فیلمها.
تنها شخصیتی که اخیرا خیلی دوست داشتم مربوط به فیلم "نزدیکتر" با بازی پارسا پیروزفر بود که قهرمان نبود اما وجودش حالت رو خوب میکرد. هرچند فیلم مثل فیلم های دیگه ست.
این ها که نوشتم درمورد فیلمهای تحسین شده با بازیهای خوبه. ساخته ادمهایی که ادعا میکنن دغدغه ی مشکلاتی که وجود داره رو دارن.