زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت در نادانی» ثبت شده است

جمعه, ۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۵۱ ق.ظ

فراگیرترین عدالتِ عالَم

فکر می کنم "نادانی" ، عادلانه ترین توزیع عادلانه ی عالم باشد

 

 

در واقع فکر می کنم اگر در جهان دنبال چیزی می گردید که عدالتِ نسبتاً کاملی در آن رعایت شده باشد(برخلاف بسیاری چیزهای دیگر در دنیای ما)، همانا "نادانی" است.

این تمام چیزی است که می خواستم در این مطلب بگویم. می توانید بقیه ی مطلب را نخوانید.

 

 

ما انسان ها در پیش بینیِ آینده ناتوانیم(در دنیای واقعی!). فرق چندانی هم بین من و شما با کارشناسان و تحلیل گرانی که ده ها مدرک به دیوار اتاقشان آویزان است وجود ندارد(اینکه فرق چندانی بین مان نیست را پژوهش ها هم تائید می کنند). تفاوت های کوچکی هم اگر باشد چندان مهم نیستند و می توانیم نادیده شان بگیریم(وقتی آینده مثلاً 1000000 است، چه فرقی می کند من آنرا 2 پیش بینی کرده باشم و یک پروفسور فرهیخته 3؟)

ذکر این توضیح هم لازم است که بسترِ ادعایی که مطرح شد در مورد فهم دنیا و پیش بینی آن است.ظاهرا دقیقترش می شود "ابهام علی" در سیستم های پیچیده، چه در پیش بینی آینده چه در تفسیر علت و معلولیِ اتفاقات گذشته و وصله پینه کردنِ علت و معلول ها. بنابراین نمی شود این ادعا را به همه جا ربط داد.

 

کسانی که نوشته های نسیم طالب را خوانده اند با تعریف دنیای "میانستانی" و "کرانستانی" آشنا هستند. میانستان، دنیای کمیت هایی مثل قد است که با نمودار زنگوله ایِ گاوسی(یا همان توزیع نرمال) همخوانی دارند و کرانستان دنیای کمیت هایی مثل دارایی و درآمد است که با توزیع نرمال گاوسی نمی خواند(حتی با توزیع ماندلبروییِ مورد علاقه طالب هم نمی خواند، هر چند بهتر از توزیع نرمال است).

داشتم فکر می کردم که شاید یکی از بهترین مصداق های توزیع نرمالِ گاوسی، "نادانی" باشد.

کاش یکی بود و این را به گوش نسیم طالب می رساند:) که برای نشان دادن منظورش به عاشقان نمودار زنگوله ای(که شامل اکثریت ما انسانها می شود! حتی اگر روحمان هم از گاوس بی خبر باشد) ، از همان زنگوله ی گاوسی "نادانی" بهره ببرد! (البته از نوع بسیار تیزش) چون به نظر می رسد که "نادانی" کاملاً با توزیع گاوسی می خواند.

 

پی نوشت: از شما چه پنهان، برخلاف چیزی که از این مفهوم برداشت می شود و علیرغم ترسناک بودنش در بعضی جاها،  فهمِ کمی بهترِ این عدالت در نادانی("کمی بهتر" را نسبت به چندسالِ قبلِ خودم می گویم)، آرامش و طمانینه ی عجیبی برایم داشته است ;)

نه به خاطر اینکه خیالم از نادانی همنوعانم راحت باشد، به خاطر چیز عمیق تری که در این مفهوم هست. چیزی که همیشه جلو چشممان بوده ولی فراموشش می کنیم یا با کمک مغزمان نادیده اش می گیریم.

 

 

۱ نظر ۰۱ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۵۱
سامان عزیزی