زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۵۹ ب.ظ

فرمول خوشبختی :)

اگر در جستجوی خوشبختی بوده باشید و آنقدر بامزه! هم باشید که فرمول خوشبختی را گوگل کرده باشید، احتمالاً می دانید که برخی روانشناسان یا فیلسوفان و گاهاً ریاضی دانان! تلاش کرده اند که فرمولی برای خوشبخت شدن ارائه دهند.

فرمول هایی که من تا به حال دیده ام، بیشترین تمرکزشان روی بحث انتظارات ذهنی است. یک فرمول هم هست که بیشتر با ویژگی های شخصیتی، خوشبخت شدن را توضیح می دهد.

من هم از سرِ بیکاری(و البته به اصرار و تقاضای برخی دوستان) تصمیم گرفتم یک فرمول ارائه کنم ;)

فرمولی که در اینجا خواهید دید حاصل مطالعه برخی از متون روانشناسی است که البته از مطالعه ی آثار برخی متفکران دیگر هم کمک گرفته ام. کمی تجربه شخصی هم به عنوان ادویه به آن اضافه کرده ام. باشد که قبول افتد.

با توجه به اینکه این مطلب را خیلی سریع نوشتم که وبلاگ بروز شود! فرمول ارائه شده دارای نواقصی جزئی است، اما نگران نباشید، می توانم تضمین بدم که خوشبختی ای که با درک عمیق و عمل به این فرمول عایدتان می شود بالای 91.5 درصد خواهد بود. سایر جزئیات را شاید بعداً به فرمول اضافه کردم. البته اگر با این 91.5 درصد خوشبخت نشدید چه انتظاری از 8.5 درصد دیگر دارید؟!

هر کدام از بخش های این فرمول، توضیحات و داستان خودش را دارد. اما اگر کمی در این حوزه ها مطالعه کرده یا تجربه اش کرده باشید بعید می دانم مشکلی در تفسیرش داشته باشید.

 

فرمول خوشبختی:

حداقلی از پول و ثروت و دوستان خوب+

تنظیم انتظارات و توقعات روی درجه ای پائین(مطمئن ترین راه برای اینکه خیلی بدبخت نباشیم این است که انتظار نداشته باشیم خیلی خوشبخت شویم)+

شناخت و پذیرش محدوده و بازه و ظرفیت مغزمان برای تجربه خوشبختی و بدبختی(و آگاهی به اینکه خوشبختی بسیار فراتر از آن را در هیچ شرایطی تجربه نخواهیم کرد و همچنین بدبختی بسیار فروتر از آن را هم در هیچ شرایطی(در دراز مدت) تجربه نخواهیم کرد)+

توهم معنا بزنیم(یافتن معنا در بیرون یا ساختن معنا در درون یا در بهترین حالت رسیدن و پذیرش بصیرت بی معنایی)


برای تنوع(و البته برای بیشتر خوشبخت بودن!) هر چند وقت یکبار مراقبه کنیم.یعنی میل و کشش های درونی و بیرونی مان را برای لحظاتی خاموش کنیم و به سکوت و آرامش ذهنمان گوش کنیم.

 

پی نوشت یک: اگر فکر می کنید که زیادی ساده است، می توانم با زبان ریاضی هم برایتان بنویسمش که احساس کنید فرمول خفنی است.

پی نوشت دو: این فرمول در شرایط غیر مترقبه ای مثل سیل، زلزله، طوفان و حتی در "ایران" هم جوابگوست. کلاً مستقل از جغرافیاست و همبستگی زیادی با شرایط بیرونی ندارد.

پی نوشت سه: دیگر از خدا چه می خواهید؟ الان با درک عمیق این فرمول، دیگر نمی توانید بهانه بیاورید و خوشبخت نشوید. یعنی دیگر چاره ای ندارید، مجبورید خوشبخت شوید مگر اینکه خودتان نخواهید.

پی نوشت چهار: مورینیو هم با شورت ورزشی عکس ندارد :) ولی از مربیان رده اول فوتبال دنیاست. البته من با شورت ورزشی عکس دارم. هم بازی کرده ام و هم مربی بوده ام. ولی دیگر فوتبال دغدغه ام نیست.شاید بشود گفت که آگاهانه از آن گذر کرده ام(واقعاً خودم هم درست نمی دانم). ساده تر بگویم: دیگر در جستجوی خوشبختی نیستم.

پی نوشت پنج: اگر از دریچه ی معنا به زندگی انسانها نگاه کنیم می توانیم آنها را در سه دسته ی کلی قرار دهیم

1-کسانی که از استقلال فکری و فردیت، کمتر بهره برده اند معنایشان را در بیرون می یابند. بیرون به معنای ارزش هایی که جامعه و عامه از آنها ارزیابی مثبتی دارند. از جستجوی معنا در دین و مذهب و مکاتب گرفته تا جستجوی معنا در فرزند آوری و خود را وقف پرورش فرزند کردن.

2-کسانی که از استقلال فکری و فردیت بهره بیشتری برده اند معنایشان را خودشان می سازند.شاید بشود گفت معنا را در درونشان جستجو می کنند(که این درون هم چندان مستقل به نظر نمی رسد و به هر حال متاثر از بیرون خواهد بود از راه های مختلف).این معنا سازی الزاماً با ارزش های عرفی جامعه شان یکی نیست ولی حداقل تا حدی مال خودشان است.

3-کسانی که به بصیرت و بینشی عمیق تر در زندگی رسیده اند، معنایشان همان "بی معنایی" است.احتمالاً تاب آوردنش سخت است ولی این بصیرت کمکشان می کند که به "بازی" زندگی بپردازند.

توضیحات پی نوشت پنج را نوشتم که هم کمی در مورد بخش آخر فرمول شفاف سازی کرده باشم و هم نشان دهم که برخی ویژگی های شخصیتی را در این فرمول مدنظر داشته ام(چون فکر می کنم با معیار معناسازی، بتوانم برخی ویژگی های شخصیتی افراد را حدس بزنم(ویژگی هایی که در خوشبخت شدن موثرند))

 

پی نوشت شش: بسته به اینکه از چه زاویه ای به این نوشته نگاه کنیم، فکر می کنم این پست وبلاگم همزمان می تواند مسخره ترین و جدی ترین پست این وبلاگ تا این لحظه باشد.

نظرات  (۴)

۲۲ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۵۴ امیرعلی رستگار کازرونی

..::هوالرفیق::..

سلام سامان عزیز،

چه قدر حالم خوش شد. ممنونم.

این پست برای من مسخره‌ترین بود تا این که رسیدم به فرمول و مهم‌تر از آن پی‌نوشت پنجم. تا این که فهمیدم چقدر جدی است. :)))

 

این مدل ذهنی‌ات را در رابطه با خوشبختی خیلی دوست داشتم. به نظر من هم برای «احساس» خوشبختی کردن خیلی مفید و کار ساز است. حتی بیشتر از 91.5% ;)

 

عرض ادب، عرض اخلاص

پاسخ:
سلام امیر علی عزیز.
خیلی خوش حالم که حالت خوش شده.
"احساس" خوشبختی کردن هم همون خوشبختیه. یعنی "واقعیت" برای "احساس کننده".

و البته خوشحال ترم که میفهمیش.

عنوان پست رو که دیدم گفتم خالی خالی که نمیشه همچین مطلب جذابی رو خوند؛

رفتم میوه و چای بیارم که فلاسک ِ پر و سنگین از دستم رها شده و افتاد روی شست پام و در کسری از ثانیه سیاه و کبود شد و آه از نهادمان برآمد؛ جوری که با احساس بدبختی تمام گفتم فرمول خوشبختی بخوره توی سرم :))

اِنی وِی، بدان و آگاه باش که تو هم بی تقصیر نیستی که همچین فرمولهایی رو که آدمها یک عمر به دنبالش هستن مفت و مجانی منتشر میکنی؛ که اینجوری بزنیم خودمون رو ناقص کنیم :)

به جای اینکارا این فرمول رو در سمینارهایی با عنوان خوشبختی یک روزه و یا خوشبختی فقط با یک فرمول بفروش و پولدار شو.

البته اونموقع هم بعید نیست که من در حال رد شدن از عرض خیابان و شتابان رفتن برای شرکت در سمینار، تریلی از روم رد بشه و صافم کنه و جان به جان آفرین تسلیم کنم. :))

پاسخ:
از دست تو مریم :)))
حالا امیدوارم شوخی کرده باشی و چیزیت نشده باشه.

ولی بین خودمون باشه، احساس می کنم انقدر خوشبخت و خوش شانس هستم که کسانی میان اینجا، انقدر مهارت خندیدن به خود و توانایی شوخ طبعی دارن که خوشبختی و فرمولش براشون یه کالای رده پائینه. و انقدر باحالن که میشینیم دور هم و به خوشبختی و ایل و تبارش می خندیم. اینو جدی میگم. (البته فقط در مورد اونهایی که کامنت میذارن میتونم بگم :) )

اگه از یه زاویه دیگه هم بهش نگاه کنیم، میشه گفت که انقدر بدبختم که نمیتونم از فرمول های پول سازم، پول بسازم :)

اِنی وِی :))، هر وقت خواستی بگو که مقدمات سمینار ها رو مهیا کنیم. به نظرم همکاری خوبی میشه ;)

مچکرم سامان به خاطر این حرفای خوب خوبی که زدی و من خیلی دوسشون دارم :)

حالا این که طنز بود و‌ طبیعتا کمی اغراق داشت، ولی واقعا فلاسک (از این کوچیکا) حین خوندن پستت افتاد روی پام و کمی ناخنش کبود شده.

حالا هم دارم سرچ‌ میکنم ببینم دیه‌ی ناخن شست پا چنده که اگه ناخنش افتاد دیه‌ش رو ازت بگیرم :)) . ببین پس شک نکن که میتونم همکار خوبی بشم ؛)

پاسخ:
قابلی نداشت.یور ولکام :)
حالا که اینجوریه چک دیه رو میذاریم برای وقتی که پول سمینارها نقد بشه :)
البته به این راحتی هم چک نمیدم، باید داغیِ ناخن رو تحویل پزشکی قانونی بدی:))

آقا قبول نیست منم بازی.

بستر وبینار خواستید من بهتون میدم فقط منم شریک کنید و همکار باشیم دیگه.

محتوای جالبی نوشتی میدونی به نظرم همه ما خیلی موردهارو می دونیم و فقط نیاز داریم یکی باشه که بهمون گوش زد کنه.

 

من فکر می کنم از اول دنیا آدم ها می دونستند خدا وجود داره ولی لازم بوده یکی بیادشون بیاره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی