خاک من
چقدر این غزل زیبای مولانا برایم دوست داشتنی است. سالهاست که بارها و بارها آنرا خوانده ام و زمزمه اش کرده ام.
ز خاک من اگر گندم برآید // از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد // تنورش بیت مستانه سراید
اگر بر گور من آیی زیارت // تو را خرپشتهام رقصان نماید
میا بیدف به گور من برادر // که در بزم خدا غمگین نشاید
زنخ بربسته و در گور خفته // دهان افیون و نقل یار خاید
بدری زان کفن بر سینه بندی // خراباتی ز جانت درگشاید
ز هر سو بانگ جنگ و چنگ مستان // ز هر کاری به لابد کار زاید
مرا حق از می عشق آفریدهست // همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق // بگو از می به جز مستی چه آید
به برج روح شمس الدین تبریز // بپرد روح من یک دم نپاید
پیشنهاد میکنم گوش دادن به این شعر زیبا را با صدای شهرام ناظری و هنرمندی علی اکبر مرادی از دست ندهید. لینک آلبوم "مطرب مهتاب رو" و قطعه " گندم" در beeptunes