عدو شود سبب خیر ؛ درباره خبر جدایی دکتر محمد فاضلی از دانشگاه
چندین سال است که گفته ها و نوشته های دکتر فاضلی را دنبال می کنم. در واقع یکی از پنج منبعی است که در سال های اخیر، پیوسته پیگیری شان کرده ام و فکر می کنم از ایشان بسیار آموخته ام.
بر اساس آنچه که خبرگزاری ها منتشر کرده اند و از دوستانی که با ایشان در ارتباطند شنیده ام، ایشان از دانشگاه بهشتی اخراج شده اند!
درست است که در پایان جمله ی بالا، "علامت تعجب" گذاشته ام ولی راستش را بخواهید از شنیدن این خبر اصلاً متعجب نشدم همانطور که خودشان هم تلویحاً این تعجب نکردن را تائید می کنند:
"یکی از بدترین لحظات در تاریخ هر ملتی، می تواند لحظه یا دوره ای باشد که در آن دیگر هیچ کاری، هر قدر که دور از عقل سلیم و انتظار عامه مردم باشد، تعجب برانگیز نباشد. لحظه ای که در مقابل تعجب از هر کار ناشایستی، خلق الله بگویند: تو غیر این انتظار داشتی؟ "
بدون هیچ حب و بغضی، می توانم بگویم که تنها دلیلی که هنوز به من(و احتمالاً خیلی های دیگر) اجازه نمی دهد که به جای واژه مهجور و نادرستِ "دانشگاه" ، از واژه دقیق و درستِ "موزه تاکسیدرمی" استفاده کنم، وجودِ معدود(خیلی معدود) اساتیدی مانند دکتر فاضلی است.
"تاکسیدرمی"، به فن نگه داری درازمدتِ پیکر جانوران گفته می شود طوری که شما وقتی به جانور نگاه می کنی، کاملاً شبیه جانور زنده است ولی در اصل درونش خالی شده است. تعبیر دیگری که برای تاکسیدرمی مورد استفاده قرار می گیرد، "از کاه آکندن" است.
به هر حال، بعد از این اتفاق و به دلایل خیلی واضحی، جایگاه محمد فاضلی در ذهن من یک پله نسبت به قبل بالاتر رفته است.
فکر می کنم ایشان برای تاثیر گذاری نیازی به جایگاه دانشگاهی ندارند. به نظرم صرفاً یک فقره از فعالیت های مفیدشان(مثلاً پادکست دغدغه ایران)، بسیار بیشتر از یک گلّه از همان اساتیدِ از کاه آکنده شده، برای ارتقای دانش و آگاهیِ جامعه ما مفید بوده است.
در پایان می خواهم از بانیان این اتفاق صمیمانه تشکر کنم. چون یکی از دغدغه های من برای محتواهایی که توسط محمد فاضلی منتشر می شدند این بود که این مطالب کمتر دیده و شنیده می شدند. اما خوشبخانه با این خبر و اتفاق، تا حد زیادی اطمینان دارم که مطالب ایشان بیشتر و بهتر در سطح جامعه دیده و شنیده خواهند شد.
برخی از مطالبی که قبلاً در این وبلاگ از دکتر فاضلی نقل کرده ام:
کانال تلگرامی موفقیت های کوچک ایرانیان
گاهی وقتا آدم به صندلی اعتبار میده، گاهی وقتا صندلی به آدم.
خیلی از این آدم هایی که اسم استاد رو یدک میکشن، صرفا به دلیل تصاحب کرسی استادی اعتبار گرفتن.
و گاهی وقتا هم آدم هایی مثل دکتر فاضلی پیدا میشن که به جای اعتبار گرفتن، به این کرسی ها اعتبار میدن.