زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۲ ق.ظ

خاطره نویسی در نوجوانی، گنجی برای بزرگسالی

اواسط چهارده سالگی ام بود که تصمیم جدی! گرفتم یک دفترچه خاطرات داشته باشم. تا قبل از آن گاهی در حد یکی دو صفحه در دفترهای تمرین دروس مختلفی که در دوره راهنمایی داشتم مختصری خاطره می نوشتم. دلیلش را یادم نمی آید که چرا این تصمیم جدی در را در آن سال گرفتم اما دفتر زیبایی خریدم و شروع به نوشتن کردم.

مثل همه ی تصمیمات جدی ای که می گیریم، اوایل کار تاریخ نوشته ها به هم نزدیک بود و کم کم نوشتن ها تبدیل به گاهی نوشتن شدند و بعدها هم کم و کمتر شدند.

در کل این دفترچه شامل نوشته ها و خاطراتم از اواسط چهارده سالگی تا سال اول ورود به دانشگاه می شود.

این دفترچه را لابلای کتاب های کتابخانه ی پدرم که در انبار بسته بندی کرده بودیم گذاشتم و فراموشش کرده بودم.

از دوره دانشگاه به بعد هم یکی دو دفتر دیگر داشته ام که تا چند سال پیش گهگاه چیزهایی در آنها می نوشتم اما الان که مرور می کنم می بینم که بجز یکی دو مقطع کوتاه، واقعاً بعد از آن دفترچه ی اول، هیچ وقت منظم و پیوسته ننوشته ام(پیوسته در حد همان دفترچه!). یکی دو سالی روزانه نویسی کرده ام که درست تَرَش می شود شبانه نویسی. یعنی هر شب می نشستم و روزم را تحلیل می کردم اما این نوع نوشتن با هدف دیگری بود که کمی با نمونه هایی که گفتم تفاوت دارد.

به هر حال.

چند هفته پیش خواهرم آن دفترچه ی اول را لابلای کتابهای انبار خانه ی پدری پیدا کرده بود و بعد از چند دور مطالعه و مرور دقیق نوشته ها:) ، باخبرم کرد که پیدایش کرده.

خلاصه سرتان را درد نیاورم، این چند هفته بارها به آن دفترچه که بیست و یک سال از نوشتنش می گذرد سر زده ام.

حسی که به آن دارم حس عجیب و غریبی است. نمی دانم تجربه اش را داشته اید یا نه، وقتی با فاصله ی زمانی خیلی زیادی(به نسبتِ عمر ما انسانها) نوشته ای را که مدتها فراموشش کرده بودید دوباره بخوانید. در کنار عجیب و غریب بودنش حس بسیار خوبی است به نظرم.

 

فکر کردم ای کاش در همان سالها خیلی بیشتر و منظم تر می نوشتم اما به هر حال همین هم مثل گنج با ارزشی است برایم.

چرا گنج؟!

احتمالاً خودتان هم می دانید که نوشتن شفابخش است و فایده های زیادی برایش ذکر می شوند. نوعی برون ریزی ذهنی است، گاهی باعث شفاف تر شدن افکار می شود و الی آخر.

اما فکر می کنم در کنار همه خاصیت های نوشتن در دوره نوجوانی، خاصیت دیگری که می تواند بسیار با ارزش باشد- بخصوص برای کسانی که روی شناخت بهتر خودشان کار می کنند- برای دوران بزرگسالی است.

اینکه بدانی برخی از رفتارها و الگوهای رفتاری ات در آن دوره چگونه بوده اند، چه احساساتی را تجربه می کردی، چگونه تحلیل می کردی، شور و شوقت سمت چه چیز هایی بوده و خیلی چیزهای دیگر، مطمئناً در شناخت بهترِ چیزی که امروز هستی می تواند بسیار کمک کننده باشد.

 

کاش یه سالن پر از نوجوان در اختیارم می گذاشتند تا قانع و ترغیبشان می کردم که حداقل دو سه سال از نوجوانی شان را برای خودشان ثبت کنند :)

حتی اگر مثل من تنبل و سهل انگار هم باشند باز هم صندوقچه ی کوچکی برایشان باقی خواهد ماند.

۹۹/۰۳/۲۲

نظرات  (۴)

۲۲ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۴ حبیب صادقی نژاد

سامان جان اول از همه خوشحالم که با خوندن اون مطالب انقدر حالت خوب شده و البته حسادت کردم بابت اینکه الان همچین نوشته هایی رو ندارم  ؛-)
واقعا نگاه به گذشته و دیدن اینکه چه شخصیتی داشتیم، چه فکری میکردیم و امروز کجاییم هم حسِ متفاوتی رو القا می کنه (نمیدونم اسمش چی میشه، فکر میکنم از جنس خوشحالی یا ناراحتی نیست)، هم انرژی ایی میده برای عمیق تر فکر کردن به آینده.

پست دوست داشتنی ایی بود. مرسی

پاسخ:
ممنونم حبیب جان. نظر لطفته.
کلاً همه دوران های زندگی اهمیت خودشونو دارن ولی شاید بشه گفت که دوره نوجوانی و کودکی نقش بیشتری توی شکل گرفتن بخش هایی از شخصیت و الگوهای رفتاری ما دارن. و وقتی بخواهیم روی خودمون کار کنیم یا فضای ذهن و روانمون رو بهتر بشناسیم، داشتن نوشته های اون دوران احتمالاً کمک خیلی زیادی بهمون بکنه
۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۹ امیرعلی رستگار کازرونی

سلام سامان عزیز،

انشاالله که سلامت باشی.

پس بعد از یکی دو دور مرور دقیق مطلع شدی که دفترچه‌ات پیدا شده، هان؟ :))

 

من هم این تجربه را دارم. خاطره نویسی را از سال اول دبیرستان شروع کردم؛ به پیشنهاد یکی از دوستان خوبم که از اول ابتدایی با هم بودیم. او به من گفت که دفترچه خاطرات دارد و هر روز در آن می‌نویسد و البته بعضی اوقات یک روز در میان.

من هم شروع کردم.

 

نوشته‌ای که دفتری زیبا خریدی. نمی‌دانم منظورت چیست؟

من هم یک دفتر زیبا خریدم؛ زیبا یعنی نارنجی بود، سیمی بود و از یک برند خوب ایرانی بود که آن روزها در بین بچه‌های دبیرستان‌مان ترند (Trend) شده بود. محبوب و پر استفاده. البته خریدنش به صرفه نبود چرا که با همان قیمت می‌توانستی سه تا دفتر به قول بچه‌های آن زمان، معمولی بگیری. اما خوب خاطره نویسی ارزش خریدن یک دفتر زیبا را داشت...

 

اتفاقا تو این ایام قرنطینه فرصت شد که دفترهایم را تورّق کنم. و فکر می‌کنم این حس خوبی که ازش صحبت کردی را می‌شناسم. عجیب و غریب اما خوب.

 

اوایل خیلی منظم‌تر بود، تقریبا هر روز؛ بعده‌ها شد هفته‌ای چند روز و بعد ماهی چند روز. امروز اما هیچ روتین خاصی ندارد. یک دفعه سه روز می‌نویسم و می رود برای یک یا دو یا حتی سه ماه دیگر. فکرش را هم که می‌کنم دیگر حوصله‌ی آن روزها را انگار ندارم. نمیدانم اسمش دقیقا چیست. شاید همان «حوصله» هست.

 

اما در آخر قطعا گنجی ارزشمند می‌باشد.

پاسخ:
سلام امیر علی عزیز
زیبا یعنی با بودجه اون روزها و دفترهایی که توی بازار بود رفتم قشنگ ترینش رو گرفتم ;)
الانم که نگاش می کنم از تصویر روش لذت می برم(احتمالاً مهارتهای زیبایی شناسیم هیچ تغییری نکرده نسبت به اون موقع:) )

چقدر خوب که می نوشتی در دوره نوجوانیت. حتماً یه جای مطمئن بذارش و سالها بعد برو سراغش.
و چقدر خوب که هنوزم می نویسی.امیدوارم این عادت رو حفظ کنی برای همیشه.
۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۰ بهنام فلاح

سامان عزیز،

یک سالی میشود که چنین روزنوشت هایی دارم.

حرف هایت را میفهمم چون هر از گاه به صفحه سال قبل مراجعه میکنم تا ببینم چه تغییرات نسبی حاصل شده است یا نه. حالا اگر چنین چیزی برای 10 سال پیش در دسترس بود واقعا گنجی بزرگ بود.

سلامت باشی

در پناه دانایی.

من هم دفتر داشتم تو دوره راهنماییم بیشتر مینوشتم، بعد از اون دوران ولی بیشتر وقتهایی که شاکی یا دپرس یا خلاصه نالان میشدم مینوشتم.

اول همه ی دفترهام هم یه صفحه رو به تهدید و ارعاب اختصاص میدادم که کسی در هیچ شرایطی حق نداره بخونه و ..... :)

ولی الان دوست ندارم برگردم بخونمشون، به جز بعضیاش که یاداور خاطرات هستن، خیلی دلم نمیخواد بقیه رو بخونم‌و حال و حس قدیم خودم رو باهاش روبرو بشم.

 

پاسخ:
رضوان اتفاقاً خیلی خوبه که قسمت هایی از نوشته هات رو وقتهایی نوشتی که شاکی و نالان بودی.
فکر می کنموقتی که بخوای بیشتر و عمیق تر به یه یکسری کارها در حوزه خودشناسی بپردازی، همون نوشته ها کمک زیادی می کنن بهت.
بذار چند سال بگذره و هر وقت که حسشو داشتی سراغشون برو و باهاشون صلح کن. احتمالاً اون موقع خیلی بیشتر دوسشون داشته باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی