می گویند ثورو عادت داشت هرازگاهی یکی دو ساعت به یک چیزی زل بزند(یک منظره یا یک حشره یا هر چیز دیگری). حالا در این زل زدن ها به چه چیزی فکر می کرده را نمی دانم. شاید اصلاً فکر نمی کرد و فقط تماشا میکرد. به هر حال من هم یک ساعتی می شود که زل زده ام به قفسه کتابهایم. با خودم درگیر بودم که از کتاب های پارسال چه بنویسم. اگر بخواهم با جزئیات از معاشرت چند ماهه ام با آنها بگویم که می شود مثنوی هفتاد من. اگر بخواهم فقط فهرست کنم و توضیحات کلی بنویسم هم می شود مثل سال های قبل.
تکنیک زل زدن برای این فقره جواب نمی دهد و می روم سراغ همان سبک سال های قبل!
کمترین میزان کتابخوانی ام را در ده پانزده سال گذشته، در سال گذشته به ثبت رساندم. مبارک است حتماً! اوایل پارسال به خودم هشدار دادم که حال و احوالت در این زمینه نگران کننده است(+) ولی مغزم دیگر سالهاست که هشدارپذیری اش را به شدت کاهش داده است.
از توجیه ها و شوخی ها که بگذریم، به طور کلی فکر می کنم کمتر سالی را تجربه کرده ام که تا این حد از کیفیت کتابها و کتاب خوانی ام احساس رضایت کرده باشم. هم لذت بردم هم عمیق خواندم هم کلی با نویسندگانشان معاشرت فکری داشتم هم خروجی گرفتم هم مطالعات جانبی و پیگیری سرنخ ها را خوب پیش بردم و ای بابا! همه چی خوب بود دیگه ;)
برای شما و خودم هم، چنین سال هایی برای کتابخوانی تان آرزومندم.
تا بیشتر از این خودمو تحویل نگرفتم بریم سراغ لیست کردن و سپس توضیحات کلی در مورد کتابها:
کتاب هایی که در سال 1402 برای اولین بار خواندم یا بازخوانی کردم:
1-شگفتی-آر.جی پالاسیو-ناهید قهرمانی-نشر هیرمند
2-دیدار اتفاقی با دوست خیالی-آدام گاپنیک-کیوان سررشته-نشر اطراف
3-جامعه شناسی-آنتونی گیدنز و فیلیپ ساتن-هوشنگ نایبی-نشر نی
4-قدرت جغرافیا-تیم مارشال-پرناز طالبی-نشر همان
5-فلسفه سیاسی-دیوید میلر-بهمن دارالشفایی-نشر ماهی
6-روانشناسی اجتماعی-الیوت آرونسن و همکاران-مجید صفاری نیا و پرستو حسن زاده-نشر ارسباران
7-کی بود کی بود؟-الیوت ارونسن و کارول توریس-سما قرایی-نشر گمان
8-روانشناسی زمان-فیلیپ زیمباردو و جان بوید-مهشید یاسایی-نشر دانژه
9-چرا خجالت می کشیم؟-فیلیپ جی.زیمباردو-توراندخت تمدن-نشر علم
10-نوآفرینی-آدام گرانت-رضا رایان راد و محمدعلی شفیعا-نشر آریانا قلم
11-دوباره فکر کن-آدام گرانت-تیم ترجمه نشر نوین
12-اینترنت با مغز ما چه می کند؟(کم عمق ها)-نیکلاس کار-محمود حبیبی-نشر گمان
13-قفس شیشه ای-نیکلاس کار-امیر سپهرام-نشر مازیار
14-همه دروغ می گویند-ست استیونز دیویدویتس-نشر گمان
15-پرسیدن مهم تر از پاسخ دادن است-دنیل کلاک و ریموند مارتین-حمیده بحرینی-نشر هرمس
16-علیه مالکیت فکری-استفن کینسلا-محمد جوادی-نشر آماره
17-نکته های تاریخی-جعفر شیرعلی نیا
18-بهترین قصه گو برنده است-آنت سیمونز-زهرا باختری-نشر اطراف
19-مدرسه رویایی-تتسوکو کورویاناگی-سوسن فیروزی-نشر قطره
آمار! :205 فصل و 7500 صفحه
آماری اگر مقایسه کنیم حدود 3000 صفحه کمتر از سال چهارصد و یک کتاب خوانده ام. اگر توجیه به حسابش نیاوریم بخاطر برخی مشغله ها و گرفتاری ها تقریباً سه ماه متوالی نتوانستم هیچ کتابی بخوانم. حتی برخی مطالعه های دیگر که من کتاب خواندن حسابشان نمی کنم هم در این سه ماه تعطیل بود. اینکه چطور توانستم سه ماه را تحمل کنم خودش قصه مفصلی دارد که شاید بعداً برایتان تعریف کنم و یک نظریه در حوزه "تاب آوری"(Resilience) از دلش بیرون بکشم! اشکال نداره، مهم رضایت است که دارم الحمد لله رب العالمین!
خوشبختانه از لیست کتاب های سال گذشته، نمی توانم موردی را ذکر کنم که بتوانم در موردش بگویم "ارزش خواندن نداشت". این هم غنیمت و نعمتی بود که نادر است و قدردانش هستم.
کتاب شگفتیِ پالاسیو را خیلی دوست داشتم. نثر روان و گیرا و دلنشین نویسنده نمی گذاشت کتاب را زمین بگذارم. یکی دو سال پیش فیلمی به همین نام را دیده بودم که از روی داستان همین کتاب ساخته شده بود. فیلم خوبی بود و ارزش دیدن داشت. تا کنون اگر به داستانی بر خورده ام که هم کتابش نوشته شده و هم فیلمش ساخته شده، معمولاً کتاب را خوانده بودم و بعد فیلم را می دیدم که تقریباً تجربه مشترک تمام کتابخوان هاست و می شنویم که تفاوت بسیار فاحش بود و تجربه خواندن کتاب اصلاً با فیلمش قابل مقایسه نیست. با اینکه این بار روند معکوس بود اما به این نتیجه رسیدم که روند هیچ تفاوتی برای من ایجاد نمی کند. تجربه خواندن کتاب اصلاً با فیلم قابل مقایسه نیست و تمام.
دیدار اتفاقی با دوست خیالی که مجموعه چند جستار از گاپنیک بود هم با وجود سخت خوان بودن و سبک خاص گاپنیک در نوشتن، واقعاً خواندنی بود.
جامعه شناسی گیدنز را سال های دورتر نصفه نیمه خوانده بودم و مدتها بود که در برنامه کتابخوانی ام گذاشته بودم که کامل بخوانمش اما هر وقت مجموعه دو جلدی قطورش را میدیدم خواندنش را به تعویق می انداختم. نیاز به تعریف من هم ندارد، همه جامعه شناسان و نیمه جامعه شناسان توصیه اش می کنند! علیرغم همه حب و بغض هایی که در موردش هست به نظرم کتاب خوبی است و بهتر است نرم نرمک خواند و فکر کرد و تحلیل کرد و حواشی اش را بررسی کرد و یاد گرفت و لذت برد و الی آخر.
کتاب تیم مارشال(قدرت جغرافیا) ارزش خواندن دارد حتماً. اما به نظرم رویکردش کمی سطحی است و کُمیتش می لنگد. پس چرا ارزش خواندن دارد؟ چون چیزهای زیادی برای یاد گرفتن دارد. از طرفی بدون فهمیدن این رویکرد(حتی سطحی) کُمیت نگاه و تحلیل ما هم لنگ خواهد زد. البته کتاب های معتبرتر و بهتری هستند که به تشریح همین رویکرد می پردازند اما به نظرم نخ تسبیح و لُب کلام همین است و قلم مارشال هم قابل تحمل تر.
فلسفه سیاسی دیوید میلر، کتابی کوچک، دقیق و شفاف، و در عین حال خواندنی و قابل فهم است که به نظرم هرکس کوچکترین علاقه ای به این حوزه دارد خوب است که بخواندش.
خب برسیم به روانشناسی اجتماعی آرونسن.
ظرف بیست سال گذشته کتاب های نسبتاً زیادی از روانشناسی خوانده ام اما نمی دانم چرا سهم روانشناسی اجتماعی از این مطالعات کمتر از چیزی بوده که استحقاقش را داشته است. به نظرم نگاهی که با کمک کتابها و دانشمندان این حوزه به روان انسان در من شکل گرفته بود-در کنار نقص ها و ندانستن های همیشگی- یک باگ بزرگ داشته است که روانشناسی اجتماعی می تواند بخشی از آن باگ را مرتفع کند. و شاید بیشتر از این هم.
همین کتاب را سالهای هشتاد و سه هشتاد و چهار هم شروع کردم که بخوانم. هیچ به خاطر نمی آورم که چه شد که رها شد. احتمالاً به جابجایی ها(فیزیکی) و سرگردانی های آن سال هایم مربوط باشد. سال گذشته جبرانش کردم! کتاب قطوری است ولی دو بار کامل خواندمش و هنوز هم گوشه میزم جایی برای خودش دست و پا کرده است.
کتاب کی بود کی بود هم فوق العاده بود. سال گذشته کمی در موردش نوشتم البته با هدفی متفاوت از محور اصلی کتاب(اینجا). اما اگر کسی وقت یا حوصله خواندن کتاب روانشناسی اجتماعی را نداشته باشد، این کتاب می تواند بخش هایی از آن را برایش جبران کند.
کتاب های زیمباردو را می شود با نقد هایی که به بخش هایی از آن می توان وارد کرد شروع کنم اما واقعیت این است که نگاه و قلم زیمباردو را دوست داشتم و دلم نمی آید در موردش نق بزنم. هر دو کتابش هم از نظرم ارزش خواندن دارند بخصوص در کنار دنبال کردن سرنخ ها و حواشی اش.
کتاب های آدام گرانت، اگر کمی بیشتر کشِ شان میداد یا زورِ بیشتری می زد که خیلی معتبر و جامع نگرانه نشان شان دهد، قطعاً مورد هدفِ آماجِ حملات خصمانه ام قرار می گرفت! ولی خوشبختانه این کار را نکرد و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد. به نظرم ارزش خواندن دارند و احتمالاً در لیست پیشنهاد دادن هایم جای کوچکی برای خود باز کرده اند.
کتاب های نیکلاس کار را هم احتمالاً خودتان می شناسید و مطالعه کرده اید. من جزو کسانی هستم که خیلی دیر راضی به خواندشان شدم متاسفانه. "کم عمق ها" به نسبت قفس شیشه ای بهتر نوشته شده به نظرم. هم مطالب زیادی برای یاد گرفتن دارد و هم سرنخ های زیادی هم به خواننده اش هدیه می دهد.
متمم مطلبی در مورد کتاب همه دروغ می گویند نوشته بود و در کنار بررسی نکات مثبت کتاب، نقد هایی هم به آن وارد کرده بود(و چقدر هم نقد بجایی بودند). به نظر من هم کتاب باگ های زیادی دارد اما نگاه دیویدویتس به برخی موضوعات و مدلی که سراغ آنها رفته آنقدر دوست داشتنی بود برایم که برخی از قسمت های کتاب را دوبار خواندم. فکر می کنم اگر آن نقدها را بفهمیم و درک کنیم(که زیادی به خطا نرویم) دیگر با خیال راحت می توانیم نکات آموزنده زیادی از دیویدویتس یاد بگیریم.
کتاب کلاک و مارتین یکی از بهترین کتاب های پارسال بود برای من. ساده و سلیس چیزهایی را می گویند که خیلی ها(منظورم نویسندگان و فلاسفه است) نتوانسته اند با دهها برابرِ این کلمات بگویند.
در مورد کتاب علیه مالکیت فکری قبلاً کمی نوشته ام و دیگر تکرارشان نمی کنم(+)
نکته های تاریخیِ شیرعلی نیا کتاب خوبی بود برای من. دید دقیق تر و واقعی تری از اتفاقات جنگ به خواننده می دهد و شاید بعضی از تناقضاتی را که همین امروز هم می بینیم قابل فهمتر کند.
کتاب آنت سیمونز هم کتاب بدی نیست بخصوص که داستان های مختلفی نقل کرده که داستان گویی چطور می تواند برگ برنده باشد برای بسیاری از افراد و کسب و کارها.
و در نهایت کتاب مدرسه رویایی که بسیار دوست داشتنی و آموزنده است. داستانی ساده و زیبا از سبک اداره و مدیریت یک مدرسه در ژاپن توسط آقای کوبایاشی. فکر می کنم خواندن این کتاب برای همه پدر و مادرها و معلم ها مفید و کمک کننده خواهد بود.
یعنی از سرعت هراری در مرور مختصر تاریخ بشر هم سرعت بیشتری داشتم در مرور این کتابها! امیدوارم منو ببخشید و خسته تون نکرده باشم، و اگر سوالی یا صحبتی در مورد این کتابها داشتید بتوانم توضیح بیشتری بدهم.