زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

زندگی در کلمات

گاه نوشته ها

بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تمرین سکوت» ثبت شده است

در مورد کتاب سکوت، قبلاً در متمم (در ستایش سکوت و + و +) و این مطلب محمدرضا شعبانعلی(+) صحبت شده و بعید میدانم توضیحات بیشتری برای معرفی این کتاب نیاز باشد. بنابراین از تکرار اونها صرف نظر می کنم.

مطالعه این کتاب از پاسخ به یکی از دغدغه هایم شروع شد و ترجمه آن هم از پاسخ به یکی از دغدغه های همسرم(که میخواست این کتاب را بخواند). بنابراین این کتاب را ترجمه نکردم که کتابی ترجمه کرده باشم!

بعد از خواندن ترجمه های نسبتا زیاد طی سالهای گذشته، فکر می کنم یک مترجم خوب برای یک خروجی خوب، حداقل باید دوتا شایستگی داشته باشد("حداقل" یعنی فقط همین دوتا نیستند ولی از نظر من-نظر شخصیِ غیر کارشناسیِ غیر قابلِ اتکا- این دوتا مهمترینند)

اول: دانش و تجربه کافی در حوزه محتوای کتاب مورد نظر و یا شور و شوقِ آموختن و دغدغه زیاد در موضوع مورد نظر

دوم: دانش و مهارت بالا در هر دو زبان(زبان مبدا و مقصد)

 

تا کنون، تقریباً هر ترجمه ای را که خوانده ام و مترجم آن این دو شایستگی را داشته است خیلی بیشتر دوست داشته ام و به نظرم به راختی می شود درستی این ادعا را در بازار کتاب و میان کتاب خوانان هم سنجید(من که اینطور فکر می کنم)

اگر از این منظر بخواهیم به ترجمه کتاب سکوت نگاه کنیم، فکر می کنم من شایستگی اول را تا حدی داشته ام و شایستگی دوم را نه.

پس اگر بخواهم خلاصه کنم: بهترین ترجمه هایی که خوانده ام این دو شرط را داشته اند و بدترین ترجمه ها هم تقریباً هیچکدام را نداشته اند و الباقی هم طبیعتاً در میانه این طیف قرار می گیرند. ترجمه ی من هم که تکلیفش مشخص است نه جزو بهترین هاست و نه جزو بدترین ها. شاید صفت "قابل قبول" برایش صفت نامناسبی نباشد(البته اعتراف میکنم که خودم ترجمه خودم را دوست داشتم ولی در چسباندن این صفت "اثر مالکیت" را هم لحاظ کرده ام:)

اینها را گفتم که بدانید حد و حدود خودم را تا حدی می دانم ;)

 

اما فارغ از این توضیحات، همانطور که محمد رضا بارها تاکید کرده، اگر بخواهیم محتوای کتابی به خون مان تزریق شود و جزئی از ما بشود، شاید یکی از بهترین راه های انجام این کار ترجمه آن کتاب باشد. در مورد این کتاب، همه ی صد سی سی ای که به خودم تزریق کردم برایم تازه نبود! بعضی از آموزه های کاگه را یا می دانستم یا تجربه کرده بودم که به نظرم در مورد همین ها هم، این تزریق باعث تثبیت هرچه بهترشان در خونم شده است. و بخش های تازه تر که از زبان کسی گفته می شد که تقریباً یقین پیدا می کنی که آنها را زیسته است اثرات به مراتب قوی تر و جالب تری در خون می گذارد.

 

نکته ی دیگری که شاید گفتنش چندان حرفه ای نباشد(البته نه بخاطر خودم، بخاطر یکسری ملاحظات دیگر) ولی دلم نمی خواهد ناگفته بماند این است که به نظرم ترجمه این کتاب، بهترین تمرینِ آموزش و یادگیری زبان انگلیسی ای بوده که تا الان داشته ام.

چندین ماه مشغول ترجمه اش بودم و چالش های مختلفی برایم داشت. لغات و اصطلاحات بیشتری یاد گرفتم. مجبور بودم کاملاً بفهمم که نویسنده چه می خواهد بگوید. گاهی بین چندین تفسیر که از یک مفهوم می شد کرد سرگردان میشدم(که البته این سرگردانی ها باعث شد یکی دو دوست انگلیسی زبانِ ادبیاتِ انگلیسی خوانده پیدا کنم که کمکم کنند) و آموزه ها و یادگیری های مختلف دیگر در حوزه زبان آموزی که خودتان بهتر از من می دانید.

 

تجربه ی دیگری که برایم داشت آشنایی با پروسه چاپ یک کتاب بود. از ویراستاری تا صفحه آرایی و طراحی جلد و مجوز و الی آخر(که تقریباً به اندازه ی مدت زمان ترجمه ی کتاب زمان برد). با توجه به اینکه ناشر کتاب لطف کرد و اجازه داد تا در همه ی این مراحل درگیر کار باشم فکر می کنم برای من تجربه مفیدی بود و به نظرم در حوزه نظر دادن و قضاوتِ کتاب ها و نشر ها و دردسرهایش، کمی آدم تر شده ام! این آموخته ها را هم مدیون منصور سجاد و همکارانش در نشر کلید آموزش هستم.

 

و صحبت آخرم هم در مورد این کتاب این است که فکر می کنم این کتاب، حداقل، ارزش دوبار خواندن را داشته باشد. به نظرم به جز کند خواندنش هم راهی برای مفیدتر کردنش برای خودمان نداریم. کاگه خیلی فشرده و مختصر حرف می زند(گاهی حس می کنی که انگار مجبورش کرده اند که صحبت کند! یا خودمانی تر بگویم: انگار خودش با مقاش از دهن خودش حرف بیرون کشیده). به هر حال فکر می کنم برای کسی که این موضوع را دوست دارد یا دغدغه اش است، بهترین راه یاد گرفتن از این کتاب همین است.(و این توضیحم ربطی به اینکه من آنرا ترجمه کرده ام ندارد.لطفاً این گفته را تبلیغاتی مپندارید. با تشکر:) )

و من الله توفیق.

پی نوشت: این کتاب بجز کتاب فروشی های فیزیکی!، در شهر کتاب آنلاین، جی بوک و وبسایت انتشارات کلید آموزش و چند کتاب فروشی آنلاین دیگر هم عرضه شده است.

 

۹ نظر ۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۳۷
سامان عزیزی